به تو حسادت میکنند، تو مکن. تو را تکذیب میکنند، آرام باش. تو را میستایند، فریب مخور. تو را نکوهش میکنند، شکوه مکن. مردم از تو بد میگویند، اندوهگین مشو. همه مردم تو را نیک میخوانند، مسرور مباش... آنگاه از ما خواهی بود. حدیثی بود که همیشه در قلب من وجود داشت (از امام پنجم)
خدایا همیشه خواستم به چیزهایی که از آنها آگاه هستم عمل کنم ولی در این دنیای فانی بهقدری غرق گناه و آلودگی بودم که نمیدانم لیاقت قرب به خداوند را دارم یا نه؟»
🔹همرزم شهید نوری 🔹به نقل از فرمانده گردان: 👈👈نصفه شب بابک ، فرمانده گردان رو از خواب بیدار می کنه میگه من فردا شهید میشم ، به خانوادم بگو حلالم کنن. فرمانده میگه حرف الکی نزن، برو بزار بخوابیم. میخوابه و خواب می بینه که بابک شهید شده و از خواب می پره. پیش خودش میگه نکنه فردا شهید بشه! نقشه می کِشه که صبح به راننده پشتیبانی بگه به یه بهانه ای بابک رو با خودش ببره عقب و یه جایی جاش بزاره. دوباره میخوابه. صبح از خواب بیدارش می کنن و میگن باید آتش بریزیم رو سر دشمن و .... تو این شلوغی ها نقشه اش یادش میره. چند ساعت بعد بچه ها شهید میشن. فرمانده گردان تازه یاد حرف های شب قبل بابک و خوابش و نقشه اش می افته.
🚩شهید حقانی فر افسر پلیس در تربت جام در حین دستگیری و درگیری با شرور معروف منطقه مجروح و پس از اهدا اعضای بدنش بیست و پنجم اسفند ۹۹ به درجه رفیع #شهادت نائل گردید.
🌹دو روز قبل از شهادت بابک بود. شدت درگیری زیاد بود و چون دشمن سالها در ان منطقه حضور داشت پر از تله های انفجاری بود. بچه ها تله ها را پیدا میکردن و خنثی میکردن ولی گاهی هم انفجار رخ میداد و شهید تقدیم میکردیم.
🌹شهید صمدی به یکی از این تله ها برخورد کرد و شهید شد. بعد از شهادت شهید صمدی دیدم بابک نامه مینویسد. بهش گفتم چیکار میکنی؟ گفت: بعد میفهمی. به شوخی گفتم: چیه بابک عاشق شدی؟! یاخبرش میاد یا نامه اش.
🌹وقتی بابک شهید شد من پیشش بودم و دیدم داخل جیبش کاغذ هست. بازش کردم، همون نامه بود که روز شهادت شهید صمدی مینوشت. مضمون نامه: (متن نامه به صورت دقیق نیست و فقط کلیات است) من تا به حال نه شهید دیده ام نه لحظه شهادت. هرکس بعد از شهید صمدی به فیض شهادت نائل شود اسمش را داخل این نامه مینویسم.
🌹بعد از شهادت شهید صمدی، خودبابک به فیض رفیع شهادت رسید و به آسمان عروج کرد.
ما هر سال آبان ماه خانوادگی به پابوس حضرت علی بن موسیالرضا(ع) می رفتیم ولی سال آخر بابک سوریه بود نتوانست به مشهد برود درست در شب شهادت امام رضا(ع) هم آسمانی شد.
#دلتنگی_یعنی..... °•|گاهی دلش برای دیدن دوباره #پسرکش پر میکشد... گاهی حاضر است تمام دنیایش را فدا کند تا فقط یک بار دیگر صدای خنده های از تهِـ دل #شاه_پسرش خانه را پر کند...😭 چشم های زیبایش را نظاره گر باشد...🍂 او نمیدانست که باید به خنده های پسرکش خیره شود🥺،ساعتها به چشمهایش زل بزند🥺،وآنها را حفظ کند...🥺 او نمیدانست دیدن #چشم_های_قهوایی_اش👁، شنیدن صدای #خنده_اش🙂، از آن شب به بعد دیگر قرار بود آرزویی محال شود...! شاید فکرش را هم نمیکرد😢 پسرش به این زودی قرار است به سفری بی بازگشت برود...🥺 راستـــی شما بگویید.....!!! #چه_کسی می آید جای #ماه_پسر🌙این مادر؟؟؟ چه کسی دوباره #بابک مادر میشود؟؟؟ چه کسی؟؟؟|•° #تقدیم_به_مادر_بزرگوار_شهید_بابک_نوری_هریس