#قسمت۴ #صوت_خلسه #شهید_کاظم_عاملو
اینجا کاظم در حالی که مشغول صحبت با «شهید زمان رضاکاظمی» است، چشمش به کسی میافتد که با فاصله از آنها در گوشهای ایستاده است۱. کاظم به زمان میگوید :
اون[کسی که] بین شماست کیه؟
اون کیه اونجا ایستاده، اون گوشه؟
اون گوشه ایستاده کیه؟
عمامهاش سبزه، زمان!۲
اون کیه؟
آقا؟ چرا نمیاد جلوتر؟!
بهش بگو بیاد جلوتر!۳
بیا آقا جان! قربون تو برم من. بیا جلو. دستم بهت نمیرسه! 😭😔
یادت هست وسط لودرها تو رو دیدم؟۴ جرأت نمیکردم بیام جلو.
[آقا] بیا جلو!😔
۱- کیفیت این مشاهده معلوم نیست. ولی تنِ صدای شهید دوباره تغییر میکند و نفسنفس زدنها چند برابر میشود و بریدهبریده حرف میزند! (این حالت، شوق دیدار امام عصر«عج» را برای کسانی که حتی گویش سمنانی را متوجه نمیشوند، نشان میدهد.
😭)
۲- زمان رضاكاظمي هشتم دي ۱۳۴۱، در شهرستان سمنان به دنيا آمد. پدرش فرج و مادرش هدهد نام داشت. تا پایان دوره کاردانی در رشته علوم و فنون نظامی درس خواند. به عنوان پاسدار در جبهه حضور يافت. هفدهم مرداد ۱۳۶۲، در مهران هنگام درگيري با نيروهاي عراقي بر اثر اصابت تركش، شهيد شد. مزار او در گلزار شهداي امامزاده يحياي زادگاهش قرار دارد. برادرش عسگري نيز به شهادت رسيده است.
۳- احتمالا اینجا امکان حرکت برای شهید نیست؛ برای همین به حضرت التماس میکند که بیا جلو تا تو را ببینم
😔
۴- این قضیه را دوستان به کرّات از او شنیده بودند و خود کاظم حتی در خلسه آن را برای شهید دهرویه (در #قسمت۲) تعریف میکند)
#امام_زمان
#قرار_جمعه
#ویژه_ویژه_ویژه
👉
#صوت
#سخن_و_سیره
#کپی_فقط_با_ذکر_منبع_مجاز_است
【
@shahid_ketabi1】