ببخش قلب عزیزم ، که پر پرت کردم
لباس حسرت و غم را ، به پیکرت کردم
ببخش گر تو شکستی ، که من بمانم باز
به بی وفایی یارم ، که باورت کردم
ببخش ، زهر جدایی ، چشاندمت با قهر
ببین چه خاک غریبی که بر سرت کردم
ببخش ای دل آواره ، ای دل تنها
که مبتلا به نفسهای آخَرت کردم
به این امید که شاید ، به خنده ای برسی
تو را به گریه نشاندم ، و بدترت کردم
ببخش ای دل غمگین ، گناه من این بود
که با خیالِ پریدن ، کبوترت کردم..
#بینام