کمالگرایی بنیادین و کلیشههای صلب
کمالگرایی همچون یک
ابر بارانزا بالای سر
من است.
همواره
مغزم را
آبیاری میکند.
مغزی که با
اصول باستانی پیشینیانم شکلگرفته و سعی دارم با
همان
مغز بعلاوهی
فکرهای تازه، شکلی
نو به آن بدهم.
اتصالاتی تازه بین سیناپسهای مغزم برقرار کنم. با
تکرار اتصالات را محکم سازم تا کارایی داشتهباشند.
رایحهی کمالگرایی را در جامعهی امروزی
همواره استشمام میکنم.
حتی وقتی خودم میخواهم از آن
فاصله بگیرم
آدمها، فضاها و فکرها مقاومت نشانمیدهد و در مقابل
تغییر گارد میگیرند.
البته در فیزیک این طبیعی است که با هر تغییر حرکتی، اصطکاکی خلاف جهت حرکت شکل بگیرد. اما نیاز است نیروی محرکه بیش از اصطکاک، اعمال شود.
شاید برای
معمولگرا بودن هم
حمایت گروهی کارساز باشد.
مانند
حمایت گروهی هرروزه برای نوشتن در
وبینارهای اهل نوشتن.
پینوشت: کمالگرایی هم مانند میومیو عوض میشه
گاهی ابر بارانزا است، گاه رایحه و گاه ...؟
با سپاس
شادی صفوی
#روز_نوشت