آینده‌ی بهتر با آموزش بهتر | شادی صفوی

Channel
Logo of the Telegram channel آینده‌ی بهتر با آموزش بهتر | شادی صفوی
@shadisafaviPromote
133
subscribers
169
photos
29
videos
178
links
@shadisafavi_writer من تنها نگارنده‌ی تجربه‌های زیسته‌ام هستم. برای پرسش‌های تخصصی روانشناسی لطفن با ۱۴۸۰ «صدای مشاور» تماس بگیرید.
روانشناس مصنوعی

مانند یک مشاوره‌ی واقعی بود اما نه کاملن. گفتگو با هوش مصنوعی بجای سرچ کردن احساس بهتری داشت. کمی از احساس درک شدن و همدلی. با آنکه می‌دانستم با ربات چت می‌کنم اما ارتباط دوستانه‌ای را تجربه کردم. ارتباطی میان ماشین و انسان.

هفته‌ی پیش مسائل بسیاری داشتم. چند باری توانستم با مشاور صحبت کنم اما چند باری هم نشد. شاید چت جی‌بی‌تی می‌توانست کمکم کند نه بجای دوست یا روانشناسم بلکه بجای خودش.

از او درباره‌ی چالش‌های معمول خودم و مسائل هفته‌ی پیش سوال کردم. تقریبن پاسخی مشابه روانشناسم داد. از او پرسیدم:

آیا ممکن است هوش مصنوعی روزی جایگزین روانشناسان شود؟

او گفت:
موضوع جایگزینی هوش مصنوعی (AI) با روانشناسان یکی از مباحث داغ و پیچیده است. در حالی که هوش مصنوعی می‌تواند ابزارهای مفیدی را برای کمک به روانشناسان فراهم کند، چند نکته مهم وجود دارد که نشان می‌دهد AI نمی‌تواند به طور کامل جایگزین روانشناسان انسانی شود:

1. احساسات و همدلی

روانشناسان به دلیل تجربه، همدلی و توانایی درک عواطف انسانی می‌توانند ارتباط عمیق‌تری با بیماران برقرار کنند. در حالی که AI می‌تواند احساسات را شناسایی کند، اما احساس واقعی و همدلی را نمی‌تواند تجربه کند.


2. تجربه و درک انسانی

روانشناسان بر اساس تجربیات و دانش خود، می‌توانند به طور مؤثر با موقعیت‌های پیچیده و غیرقابل پیش‌بینی روبه‌رو شوند. آن‌ها می‌توانند از تجارب گذشته و درک عمیق‌تری از رفتار انسانی استفاده کنند.


3. ارتباط انسانی

ارتباطات انسانی و تعاملات بین فردی نقش مهمی در درمان‌های روانی دارند. بسیاری از افراد در مواجهه با چالش‌های عاطفی به ارتباطات انسانی نیاز دارند که AI نمی‌تواند به طور کامل فراهم کند.


4. تشخیص و درمان

در حالی که AI می‌تواند به جمع‌آوری و تحلیل داده‌ها کمک کند و ابزارهای تشخیصی را ارائه دهد، اما تشخیص و درمان اختلالات روانی نیاز به بررسی عمیق و تحلیل انسانی دارد. روانشناسان می‌توانند با توجه به زمینه‌های فرهنگی، اجتماعی و فردی هر بیمار، درمان‌های مناسب را ارائه دهند.


5. حفاظت از حریم خصوصی و اخلاق

مسائل مربوط به حریم خصوصی و اخلاق در استفاده از هوش مصنوعی در روانشناسی نیز مهم است. اعتماد بیمار به روانشناس و حفظ اطلاعات شخصی آنها موضوعاتی هستند که نمی‌توان به سادگی با AI مدیریت کرد.


6. تکمیل یکدیگر

به احتمال زیاد آینده هوش مصنوعی و روانشناسی به جای جایگزینی، بیشتر به شکل تکمیل یکدیگر خواهد بود. AI می‌تواند در تحلیل داده‌ها، ارائه منابع آموزشی و حتی کمک به مشاوره اولیه مفید باشد.


نتیجه‌گیری

به طور کلی، هوش مصنوعی می‌تواند به عنوان ابزاری مکمل برای روانشناسان عمل کند، اما نمی‌تواند به طور کامل جایگزین آنها شود. تعاملات انسانی و درک عاطفی هنوز نقش مهمی در فرآیند درمان دارند و به نظر می‌رسد که این نیاز در آینده نیز وجود خواهد داشت.

شادی صفوی و چت‌ جی‌بی‌تی


#چت‌جی‌بی‌تی‌

shadisafavi.ir
@shadisafavi
@shadisafavi_writer
🍀بند ناف زمانی

بند ناف زمانی رشته‌ای است که حال را به گذشته و گذشته را به آینده پیوند می‌دهد. گاهی موضوعی در زمان حال اتفاق می‌افتد و تداعی کننده‌ی رویدادی در گذشته است. در این حالت احساس‌ها در پاسخ به رویدادها برانگیخته می‌شود نه فقط برای آنچه امروز اتفاق می‌افتد. بنابراین احساس‌ها شدت می‌یابند و دیگر متناسب با اینجاواکنون نیستند.

در این صورت سایه‌ای از گذشته بر اتفاق‌های امروز می‌افتد. سپس مانند فیلتری واقعیت را مخدوش می‌کند. ما را از واقع‌نگری دور می‌کند و مشخص نیست ما به رویداد گذشته واکنش نشان می‌دهیم یا اتفاق امروز و یا هر دو مورد بصورت همزمان.

رویداد گذشته بر نگرش ما به آینده نیز تأثیرگذار است. تصویری فاجعه‌آمیز بر مبنای رویداد گذشته شکل می‌گیرد. آنچه هنوز اتفاق نیفتاده بزرگنمایی می‌شود و شدت احساس‌ها افزایش می‌یابد. آیا می‌توان این پیوستار زمانی را برید؟


چگونه می‌توانیم به اکنون‌واینجا مستقل از گذشته و آینده بنگریم؟

پس از معنایابی برای آنچه ذهنم را مشغول می‌کند و احساساتم را به جریان می‌اندازد. پس از آنکه احساس، برداشت، خاطره‌ای از گذشته
و تداعی‌هایم را نوشتم. می‌توانم این بند ناف زمانی که بصورت خودکار در کسری از ثانیه همه چیز را به هم وصل می‌کند ببینیم.

گسستن این رشته می‌تواند به تنظیم هیجان‌ و برداشت‌ سالم از موضوع کمک کند. سپس حذف تصویری از گذشته بر مسئله‌ی امروز حل‌مسئله را ساده‌تر می‌کند و بار روانی موضوع را کاهش می‌دهد.

شادی صفوی

#خودحمایتگری
#زندگی‌خلاق

shadisafavi.ir
@shadisafavi
@shadisafavi_writer
درست بودن تنها کافی نیست

گاهی کارهایی را با سماجت انجام می‌دهم اما با شرایط همخوانی ندارند. شاید شرایط مانند هواست برای رساندن صدا به گوش. مانند آب است برای شناکردن ماهی و یا مانند باد برای حرکت کشتی.

اگر باد موافق باشد کشتی به آسانی عبور می‌کند اما در بادهای مخالف به سختی. شاید در بادهای مخالف بهتر است تنها انتظار داشته باشم کشتی به عقب نرود یا با سرعت کمی حرکت کند نه اینکه مانند بادهای موافق با سرعت زیاد به جلو برود.

در این حالت تنها به اندازه‌ای باید انرژی صرف کنم که کشتی عقبگرد نداشته باشد. نه اینکه تمام انرژی را برای حرکت کشتی در طوفان صرف کنم. اما در هنگام آرامش دریا انرژی برای حرکت نداشته باشد.

درنگ و سنجیدن به ما کمک می‌کند شرایط محیطی را درنظر بگیریم. زیرا درست بودن تنها کافی نیست.

آیا تاکنون فکر کرده‌اید که کار درستی انجام می‌دهید اما بخاطر نادیده گرفتن شرایط نتیجه‌ی ناخوشایندی بدست آورده‌اید؟

شادی صفوی


#خودحمایتگری
#زندگی‌خلاق

shadisafavi.ir
@shadisafavi
@shadisafavi_writer
آینده‌ی بهتر با آموزش بهتر | شادی صفوی pinned «دیزاین محتوای روانشناسی شادی صفوی هستم دانش‌آموخته‌ی ارشد فیزیک. چند سالی است بدلیل علاقه‌ به نوشتن و روانشناسی در زمینه‌‌های زیر فعالیت می‌کنم: 🔴سئو سایت 🟡مرورنویسی کتاب 🟢ویراستاری نوشتارها 🟠تدوین استراتژی محتوا 🔵ادیت کلیپ و فایل‌های صوتی 🟣تبلیغ‌نویسی…»
🍀پاکسازی ذهنی | آزادنویسی

پاکسازی ذهنی یعنی پاک کردن ذهن از افکار بیهوده. همانطور که بدن برای کارایی بهتر به سم‌زدای نیازمند است ذهن هم به پاکسازی نیاز دارد.

آزادنویسی یکی از ابزارهای پاکسازی ذهنی است. بوسیله‌ی آزادنویسی می‌توانیم تا حدی افکار را از ذهنمان خارج کنیم. لایه‌ی اول افکار. لایه‌ی دوم افکار. لایه‌ی سوم افکار ... هر چقدر بیشتر بنویسیم می‌توانیم به لایه‌های عمیق‌تری از افکارمان دسترسی داشته باشیم.

ذهن درهم‌و‌برهمی که هنوز درگیر افکار پوسیده‌ی سالیان گذشته، آدم‌های گذشته و اتفاقات گذشته است چگونه به اینجاواکنون بیندیشد و طرحی نو دراندازد؟ همواره بخشی از انرژی ذهنیمان در این درگیری‌ها از بین می‌رود.


شیوه‌ی آزادنویسی:

۱- بداهه و بی‌وقفه بنویسید.

۲- درباره‌ی هر آنچه اکنون در ذهنتان می‌گذرد، بنویسید. مثلن نمی‌دانم از چه بنویسم و ادامه.

۳- وقتی موضوع تازه‌ای به ذهنتان رسید؛ موضوع قبلی را رها کنید و درباره‌ی فکر تازه بنویسید.

۴- بدون سانسور بنویسید.

۵- زیاد بنویسید.

۶- بدون نگرانی از درست یا غلط‌بودن بنویسید.

۷- بدون ویرایش بنویسید.

۸- بدون هدف بنویسید.*


*برداشتی آزاد از یادداشت‌های شاهین کلانتری


شادی صفوی

#خودحمایتگری
#زندگی‌خلاق

shadisafavi.ir
@shadisafavi
@shadisafavi_writer
من بچهٔ مطیع بار نمی‌آورم.

در کلاس‌هایم حکمرانی نمی‌کنم و حواسم هست ادای صاحبان قدرت این مملکت را که بزرگ‌ترین حربه‌شان جدیت و تنبیه و تهدید و نگاه بالا به پایین توخالی است را درنیاورم.

بارها در کلاس‌هایم صدایم بلند شده.
بارها آنچه را درست می‌پندارم با تحکم بیان کرده‌ام و زیر بار خلافش نرفته‌ام.
بارها اعتراف کرده‌ام آدم نقدپذیری نیستم چون نقد را می‌شناسم و هر مخالفتی را آگاهانه نمی‌دانم‌.

و با همهٔ این‌ها، تلاشم در ساعات تدریس بر این بوده که دانشجوی مطیع و فرمانبردار و استاندارد‌ و تسلیم بار نیاورم.

مستقیم و غیرمستقیم بچه‌هایم را به از خط بیرون رفتن، طغیان کردن، داشتن صدا و زیر سوال بردن خط‌قرمزها دعوت کرده‌ام.

▫️چون فکر می‌کنم بس است.

مدرسه این وظیفۀ احمقانۀ تسلیم بارآوردن را در نهایتِ تلاش ثمربخشش به طرزی مضحک انجام می‌دهد. کلاسِ من حداقل ادامۀ این سیستمِ تسلیم‌پرور نباشد.

▫️شاید از همین‌جاست که واژۀ «نقد» با این ظاهر زمختش این چنین برایم جذاب است.

شاید دلیلش این است که آدم بله‌قربان‌گویی نیستم و به‌تبع آن هیچ‌وقت کارمند خوبی نبودم چون متاسفانه سال‌های مدرسه دانش‌آموز خیلی خوبی بودم.

▫️نقد و تسلیم باهم نمی‌خواند.

برای نقد کردن باید نه بگویی.

برای نه گفتن باید خودت را آسیب‌پذیر کنی.

برای آسیب‌پذیر بودن باید خطر طرد شدن و مسخره شدن در جمع را به جان بخری.

برای مسخره بودن باید مثل اکثریت سکوت نکنی.

برای در اقلیت بودن باید فکر و مخالفت کنی.

▫️تسلیم مسیر همواری ست.
و از دید من پر از لجن.
نقد و مخالفت ناهموار است.
و از دید من عطرآگین.


✍️ناهید عبدی
@nahidabdilearning
Nahidabdi.com
#روزنوشته
مینی نگرش چندوجهی

وقتی سوژه‌ای ذهنم را درگیر می‌کند. او را به کاغذسرا دعوت می‌کنم و برای دردودل کنارش می‌نشینم. به چشم‌هایش نگاه می‌کنم. در جستجوی معنایی برای خودم هستم.
درباره‌اش چه احساسی دارم؟
چه برداشت می‌کنم؟
درجه‌ی احساسم چند است؟
چه خاطراتی به یاد می‌آورم؟
چه چیزهایی برایم تداعی می‌شود؟
به همه‌ی پرسش‌ها روی کاغذ پاسخ می‌دهم.

سپس می‌رسیم به اصل مطلب. دوست دارم با او بازی کنم. بازی یک سوال و چند جواب. می‌روم صفحه‌ی بعد. می‌نشانمش بالای کاغذسرا:
وقتی این موضوع پیش آمد: می‌توانستم چه کارهایی انجام دهم؟ یا چه‌ چیزهایی بگویم؟
یک:
دو:
سه:
چهار:
پنج:
شش:
هفت:
هشت:
نه:
ده:
سعی می‌کنم چندین جواب متفاوت بنویسم. سپس از وجه‌های گوناگون به موضوع بنگرم. سپس‌تر امکان‌های متنوع را بسنجم. درونش را ببینم و تنها به شناخت ظاهرش بسنده نکنم.

شما با موضوع‌هایی که ذهنتان را درگیر می‌کنند چگونه رفتار می‌کنید؟

شادی صفوی


#خودحمایتگری
#زندگی‌خلاق

shadisafavi.ir
@shadisafavi
@shadisafavi_writer
🍀خودت می‌تونی


عصر یکی از روزهای شهریور ماه پارک آزادی گوهردشت بودیم. هوای دلپذیر پاییزی در فضا پیچیده بود. می‌خواستم با پسرم بدمینتون بازی کنم. کمی خجالت می‌کشیدم چون پارک شلوغ بود. اما به خودم گفتم: «اگر حالا نه. پس کی؟» شروع به بازی کردیم.

من: «وقتی توپ بالاست، بزن»
سپهر: «آخه دوست دارم بیاد پایین، من بلند بزنم.»
من: «اونطوری فقط می‌ره بالا. به من نمی‌رسه.»

کمی بازی کردیم. پسربچه‌ای آمد سمت سپهر و با دوچرخه دنبالش کرد. سپهر می‌دویید، جیغ می‌زد و می‌خندید. بعد از چند باری که این حرکت مزاحم بازی ما شد سپهر به او گفت: «نکن». اما با جیغ و خنده. پسربچه هم به کارش ادامه می‌داد و لذت می‌برد.

بعد از تکرار این صحنه سپهر زد زیر گریه و گفت: «بریم بشینیم مامان».
«مامان تو بهش بگو. تو بزرگتری به حرفت گوش می‌ده»
_«خودت توانایی داری. این موضوع توئه. از پسش برمیای»
«آخه من می‌گم فایده‌ای نداره. به حرفم گوش نمی‌ده. خوشم نمیاد با دوچرخه دنبالم می‌کنه.»
_«خب بهش بگو»
«گفتم»
_«آهان گفتی. آفرین که حرفت‌و زدی. دیگه چه راه‌حلی داری؟»
«تو بهش بگو»
_«نه. من نمی‌گم»
بعد از اصرار کردن سپهر گفتم:«فعلن نمی‌خوام حرف بزنم»
چند دقیقه گذشت. آرام‌تر شد.
گفتم:« بنظرت چی کار کنیم؟ بریم دنبال خواهرت یا بازی کنیم؟»
_«بازی»
گفتم:«این‌دفعه اومد چکار می‌کنی؟»
_« وقتی بی‌حرکت وایسم خودش جاخالی می‌ده و می‌ره.»

بازی را شروع کردیم. پسربچه دوباره آمد. این بار سپهر ایستاد. بدون خنده گفت:« دوست ندارم این کارو می‌کنی.»
پسربچه هم گفت:«کاریت ندارم» و رفت. شاید گریه کردن سپهر. سپس نشستن ما روی سکوی پارک را دیده بود.

دوست نداشتم پسرم گریه کند. او هم مثل من هیجانات بالایی دارد. اما همین واکنش‌های زنجیره‌ای:
احساس ناخوشایند
گریه کردن
وقفه
درخواست کمک
ناامیدی
و فکر کردن باعث شد سپهر به راه‌حل برسد. دوستش هم متوجه شود که او از دنبال بازی خوشش نمی‌آید و می‌خواهد با من بدمینتون بازی کند. بنظرم وقتی ما در طی سالیان می‌آموزیم:
واکنش‌های طبیعی خودمان را سرکوب کنیم.
سپس همیشه بهنجار رفتار کنیم.
سپس‌تر همواره دیگران را راضی نگه داریم
از یافتن راه‌حل مناسب باز می‌مانیم.

شادی صفوی

#والدگری
#خودحمایتگری

shadisafavi.ir
@shadisafavi
@shadisafavi_writer
آفرین‌‌کده

آفرین‌کده سرایی است برای آفرین گفتن به خودمان. چینش کارها و ویژگی‌های مثبت بهمراه تقویت آن‌ها. گاهی نیاز داریم باطری انرژی خود را در آفرین‌‌کده شارژ کنیم.

از روانشناسی شنیدم: 《ذهن ما بصورت خودکار برای ایجاد احساس امنیت در محیط خودسرزنشی دارد.》
من فکر می‌کنم ما نیاز داریم بصورتی خودآموخته از خودمان حمایت کنیم.

در آفرین‌کده خوبی‌های روزانه‌مان را از نظر می‌گذراندم و به خودمان آفرین می‌گویم.

با دوستانمان قرار می‌گذاریم. از آن‌ها می‌پرسیم: برای چه ویژگی‌های مثبتی تا کنون ما را تحسین کرده‌اند؟ می‌توانیم برای آن موارد هم به خودمان آفرین بگوییم.

اعضای خانواده هم برای این دورهمی در آفرین‌کده مناسب‌اند.

آفرین گفتن به خودمان اگر چه کار ساده‌ای است اما برای یادآوری شاید به آفرین‌کده نیاز داشته باشیم.

آفرین‌کده‌ی شما کجاست؟

شادی صفوی

#خودحمایتگری

shadisafavi.ir
@shadisafavi
@shadisafavi_writer
با «نوبلیست» ها چه کنیم؟

اگر واژه « نوبلیست» را در اینترنت جستجو کنیم به ده ها خبر و تحلیل در روزنامه های عمومی و تخصصی و خبرگزاری ها بر می خوریم که از این واژه استفاده کرده اند. این واژه را حتی در جلسات شوراهای دانشگاهی نیز می توان شنید. دعوت از «نوبلیست» ها موجب افتخار برای یک دانشگاه و البته متضمن صرف هزینه های زیاد است. اما از همان ابتدا کاربرد این واژه و ترجمه ناصحیح از معادل انگلیسی آن نشان می دهد که درک ما از دنیای علم، از جوایز علمی و جایزه نوبل تا چه حد از واقعیت به دور است و تا چه اندازه نیز زبان فارسی را با ابداع این واژه های غریب آلوده می کنیم. اصطلاحاتی نظیر فوتبالیست، والیبایست، گیتاریست یا پیانیست، همگی نشان دهنده یک حرفه هستند و کسی که فوتبالیست است کارش فوتبال بازی کردن است و هر روز از زندگی اش به بازی فوتبال و تمرین آن می گذرد. گیتاریست و پیانیست و بسکتبالیست هم همین طور. صرف نظر از چند استثنای انگشت شمار، یک برنده جایزه نوبل فقط یک بار و اغلب هم پس از سالها که از کار علمی مهم اش گذشته جایزه نوبل می گیرد و کارش این نیست که هر روز جایزه نوبل بگیرد. جایزه نوبل گرفتن یک حرفه نیست، یک شغل نیست، بلکه یک عنوان است. کسی که جایزه نوبل می گیرد اصطلاحا
Nobel Laureate
خوانده می شود. به احتمال زیاد اصطلاح نادرست «نوبلیست» در روزنامه ها و سایت های خبری تصحیح نخواهد شد اما لااقل می توان در محیط های دانشگاهی از کاربرد ان پرهیز کرد و به جای آن همان برنده جایزه نوبل را به کار برد. دعوت از برندگان جایزه نوبل، آنهم نه برای تبلیغات دولتی یا رقابت های بین دانشگاهی،‌ بلکه برای الهام بخشیدن به دانشجویان و پژوهشگران جوان بی اندازه مفید است، اما در کنار آن می توان به برگزاری کنفرانس ها و مدرسه های آموزشی در سطح بین المللی نیز همت گماشت.
🍀وقفه و ادامه | قسمت پنجم

ذهن خوانی


«زوج‌های ناسازگار بیش از زوج‌های سازگار دچار خطای ذهن خوانی می‌شوند. همچنین ان‌ها انتظار ذهن خوانی دارند. درحالیکه زوج‌های سازگار درباره‌ی موارد مبهم پرسش می‌کنند.»*

ذهن خوانی به مفهوم نسبت دادن برداشت شخصی ما به تفکر دیگری است. مثلن: «چون می‌خواست من‌و ضایع کنه این کارو کرد.» یا «اون فکر می‌کنه: من بچه‌ام. نمی‌فهمم.»

در خطای ذهن خوانی می‌توانیم مسئولیت برداشت شخصی‌مان را نپذیریم. سپس آن را به عهده‌ی طرف مقابل بگذاریم. در این حالت نیازی نیست:
برداشتهایمان را بیازماییم.
درباره‌ی آن‌ها پرسش کنیم.
شواهد تأیید کننده و رد کننده را بسنجیم.
و یا حتی با فرد آگاهی درباره‌ی آن‌ها صحبت کنیم.

زیرا هنگامی که دچار خطای ذهن خوانی می‌شویم. مطمئن هستیم دیگری درباره‌ی ما چه فکر می‌کند. سپس دچار احساساتی هم‌آهنگ می‌شویم. سپس‌تر رفتاری واکنشی نشان می‌دهیم.


🟢تفاوت ذهن خوانی و ذهنی سازی:

ذهنی سازی فرآیندی است که به ما کمک می‌کند خودمان را جای دیگری بگذاریم. در این مهارت با توجه به شواهد عینی مانند: حالت‌های جسمانی، گفته‌های فرد و... اندیشه و احساس‌های او را درک کنیم.


🟡تمرین:
برای یک هفته ذهن‌خوانی‌های خود را بنویسید:
دیگران درباره‌ی من چگونه فکر می‌کنند؟

پس از ثبت پاسخ‌ها: آیا اشتراکی بین آن‌ها مشاهده می‌کنید؟
این شباهت نشان‌دهنده‌ی چیست؟


شادی صفوی

*دکتر مونا چراغی

#خودمراقبتی
#خطاهای‌شناختی

shadisafavi.ir
@shadisafavi
@shadisafavi_writer
🍀وقفه و ادامه | قسمت چهارم

فاجعه‌سازی


《فاجعه‌ها بندرت در زندگی رخ می‌دهند مانند: بلایای طبیعی، نسل کشی، جنگ و...》*

شاید فاجعه‌های موهومی را برای محافظت از خودمان می‌سازیم. برای آماده بودن و مقابله با آسیب‌های احتمالی.

شاید امروز به آسیب‌های دیروز پاسخ می‌دهیم. وقتی چیزهای کوچک تداعی کننده‌ی وقایعی بزرگ در گذشته‌اند. سپس وادار به نتیجه‌گیری‌های شتابزده درباره‌ی شباهتشان می‌شویم.

من فکر می‌کنم 《فاجعه‌سازی》 حاصل پیوند خطای همه یا هیچ با باید و نباید است. یا همه‌چیز باید عالی باشد یا افتضاح است.


🟢معنایابی

فاجعه این است که...
ادامه‌ی جمله‌ی بالا را می‌نویسم. سپس از خودم می‌پرسم در این مورد:
چه احساسی دارم؟
چگونه فکر می‌کنم؟
چه خاطره‌ای بیاد می‌آورم؟
چه چیزهایی برایم تداعی می‌شود؟
و آیا این فاجعه نشاندهنده‌ی نیازی در من است؟

بوسیله‌ی 《نوشتن》 پاسخ‌ها را بررسی می‌کنم. من در جستجوی معنای شخصی این فاجعه هستم.

بوسیله‌ی معنایابی می‌توانیم ریشه‌های واکنش‌هایمان را دریابیم. سپس خودمان را بهتر درک کنیم. سپس‌تر پذیرش را می‌آغازیم.

شادی صفوی

*دکتر مونا چراغی

#خودمراقبتی
#خطاهای‌شناختی

shadisafavi.ir
@shadisafavi
@shadisafavi_writer
🍀وقفه و ادامه | قسمت سوم

تفکر باید و نباید


《بایدها و نبایدها بجز در حوزه‌ی نیازها و قوانین خطای شناختی محسوب می‌شوند.》*

بایدها و ن‌بایدها مانند پیچک پیرامون ذهن ما چنبره زده‌اند. سپس ما را به اندیشیدن در چارچوب‌های صلب محدود می‌کنند.

شاید برخی از بایدها در زمانی خاص برای تامین امنیت ما مفید باشند. اما با گذر زمان تغییر نمی‌کنند و خشک می‌شوند. شاید هم برخی از آن‌ها ترجیح‌های ما باشند که به اشتباه بعنوان بایدها در ذهنمان نقش می‌بندند.


🟢بایدها و ن‌بایدها از کجا می‌آیند؟
۱_ توسط والدین وضع شده. سپس درونی می‌شوند.
۲_ از طریق منابع قدرت دیگری مانند مدرسه یا اجتماع القا می‌شوند.
۳_ از طریق خطای شناختی 《تعمیم‌ دادن》توسط خودمان شکل می‌گیرند.

🟢بایدهای ذهنی شما کدامند؟
آلبرت آلیس از سه باید متداول نام می‌برد:
🔻 زندگی باید آسان باشد.
🔻من باید عالی باشم.
🔻 دیگران باید با من خوب رفتار کنند.

🟢معنی بایدها چیست؟
باید...
جمله را کامل می‌کنم. سپس از خودم می‌پرسم راجع به این باید:
چه احساسی دارم؟
چرا برای من مهم است؟
آیا درباره‌ی آن خاطره‌ای به یاد می‌آورم؟
چه چیزهایی برایم تداعی می‌شود؟

با کشف معنی بایدها می‌توانیم آن‌ها را مشاهده کنیم. سپس آن‌ها را به چالش بکشانیم. سپس‌تر آن‌ها را تغییر دهیم. چارچوب‌های ذهنیمان را منعطف کنیم.
دگرگونه بیندیشیم و دگرگونه احساس کنیم.

شادی صفوی

*دکتر مونا چراغی

#خودمراقبتی
#خطاهای‌شناختی

shadisafavi.ir
@shadisafavi
@shadisafavi_writer
#درنگ‌گاه

هشتک‌نوشت: اولین بار درنگ‌گاه را در وبینارهای نوشتیار از شاهین کلانتری شنیدم.


shadisafavi.ir
@shadisafavi
@shadisafavi_writer
دیزاین محتوای روانشناسی

شادی صفوی هستم دانش‌آموخته‌ی ارشد فیزیک. چند سالی است بدلیل علاقه‌ به نوشتن و روانشناسی در زمینه‌‌های زیر فعالیت می‌کنم:

🔴سئو سایت
🟡مرورنویسی کتاب
🟢ویراستاری نوشتارها
🟠تدوین استراتژی محتوا
🔵ادیت کلیپ و فایل‌های صوتی
🟣تبلیغ‌نویسی در سایت‌های آگهی
🔴طراحی تصویر با هوش مصنوعی
🟠ادمین محتوا برای سایت و کانال تلگرام
🟡تهیه پست، استوری و ریلز برای پیج اینستاگرام
🟢طراحی پوستر برای کارگاه‌ها، بروشورهای آموزشی و تبلیغاتی

برای آشنایی بیشتر لطفن از 《نمونه‌های محتوا》 دیدن فرمایید.👇

🔴نمونه کارها:
@shadisafavimohtava

🟠یادداشت‌ها:
@shadisafavi

🟡سایت:
shadisafavi.ir

🟢آی‌دی:
@shadisafavi_writer

#دیزاین‌محتوا
Forwarded from Shadi Safavi
🍀دانستن درباره‌ی ن‌دانستن

دیروز یادداشتی در باشگاه ادبیات می‌خواندم. این یادداشت تصور من درباره‌ی محمد مصدق را به چالش کشاند. می‌بینم تاکنون درباره‌ی او تحقیقی نکرده‌ام. هیچ نخوانده‌ام. بدون مبنا تنها از شنیده‌های محدود 《توهمی》 در ذهن دارم.

این خطا را دنبال می‌کنم ردپایش را در بقیه‌ی تصورات ذهنیم می‌یابم. در موارد بسیاری بدون تجربه، تحقیق، خواندن، پرس‌و‌جو یا حتی دیدگاهی بی‌طرف دچار 《توهم دانستن》 هستم. انگار قالبی از پیش تعیین شده در ذهنم نقش بسته. سپس اگر محتوایی بر قالب ننشیند کنار گذاشته می‌شود.

در جستجوی مسیری هستم که در آن بتوانم ذهن قالب‌ گرفته‌ام را تغییر دهم. سپس با هر موضوع برای اولین بار مواجه شوم. خلاقانه ببینم یعنی تنها از چارچوب‌‌های کهنه‌ی ذهنم خارج شوم. سپس مهارت‌های تازه‌ام را فعال کنم.

گاهی مهارتی نداریم و برای آموختن تلاش می‌کنیم. گاهی مهارت داریم اما به آن دسترسی نداریم. زیرا پارامترهایی از پیش تعیین شده آن‌ها را غیرفعال می‌کنند. شاید اندیشیدن درباره‌ی چیستی‌ها به ما کمک کند از نو با هر محتوا مواجه شویم.
مثلن:
خوب و بد چیست؟
سلامت چیست؟
موسیقی چیست؟
گرافیک چیست؟
خانواده چیست؟


شادی صفوی

www.shadisafavi.ir
@shadisafavi_writer
https://t.center/shadisafavi


#خودمراقبتی
#زندگی‌خلاق
Forwarded from Shadi Safavi
🍀وقفه و ادامه | قسمت دوم

تفکر همه یا هیچ

یکی از آموزگارانم می‌گفت: «یا یه کاری رو خوب انجام بده یا اصلن انجام نده.»
در نوجوانی فکر می‌کردم این جمله‌ مفید است زیرا می‌تواند برای انجام کارهای عالی انگیزه‌بخش باشد. اما حالا می‌دانم پذیرش این مفهوم باعث شد بسیاری از فرصت‌هایم را بخاطر عالی‌ بودن از دست بدهم.

تفکر همه یا هیچ همان دیدگاه صفر و یک است. اما همانطور که می‌دانیم در میان صفر و یک اعداد دیگری نیز وجود دارند مانند: اعداد اعشاری، اعداد مختلط و...
این دیدگاه سبب می‌شود همانطور که اعداد میان صفر و یک را نادیده می‌گیریم بسیاری از حالت‌های میانی را مشاهده نکنیم.

خطای شناختی همه یا هیچ ریشه‌ی خطاهای دیگری مانند: فاجعه‌سازی، باید‌ها و نبایدهای ذهنی و تعمیم‌دادن است.*

علم روانشناسی می‌گوید: احساسات از افکار سرچشمه می‌گیرند. بنابراین می‌توانند آن‌ها را تشدید یا تضعیف کنند. تفکر همه یا هیچ سبب می‌شود ما احساساتمان را هم بصورت صفر و ۱۰۰ تجربه کنیم. سپس از درک حالت‌های میانی محروم می‌مانیم. مثلن: یا خیلی خیلی غمگین می‌شویم و یا اصلن ناراحت نیستیم.

من فکر می‌کنم پذیرش احساسات به مفهوم به رسمیت شناختن وجود آن‌ها است مثلن: من حسادت می‌کنم یا ترسیده‌ام. اما هدف از کشف خطاهای شناختی دیدن واقعیت سپس تنظیم احساسات است یعنی دستکاری اندازه‌ی تجربه‌ی آن‌ها.

با تشخیص خطاهای شناختی من می‌توانم دماسنج احساسی درونم را تنظیم کنم. سپس همواره دو حالت صفر و ۱۰۰ را تجربه نکنم. بلکه شدت احساسات ۵۰، ۷۰ یا ۸۵ را نیز درک کنم. تفکر طیفی داشته باشم و احساسات طیفی.

رد پای این خطای شناختی کجای زندگی شماست؟

شادی صفوی

*دکتر مونا چراغی


www.shadisafavi.ir
@shadisafavi_writer
https://t.center/shadisafavi


#خودمراقبتی
#زندگی‌خلاق
Forwarded from Shadi Safavi
🍀کافی بودن چیست؟

_چقدر آب برات بریزم؟
لیوانم را جلوی دهانه‌ی پارچ می‌گیرم.
_کافیه، همین قدر خوبه.

کامل بودن یعنی لیوانی پر. ناقص بودن یعنی لیوانی خالی. کافی بودن یعنی لیوان به اندازه‌ی 《نیاز من》 پر باشد. کافی برای کودکم یعنی لیوان به‌اندازه‌ی 《نیاز او》 پر باشد.

نیازها با خواسته‌ها متفاوتند. در نگاهی اولیه نیاز آن‌چیزی است که ضروری است. اما خواسته آن‌چیزی است که می‌خواهم داشته باشم.

کافی بودن یعنی من به اندازه‌ی نیازهایم کافی هستم نه به اندازه‌ی خواسته‌هایم. کافی بودن با اندازه‌گیری همراه است و اندازه‌گیری با معیار داشتن.

در مثال بالا وقتی کسی در لیوان شما آب می‌ریزد. شما در لحظه‌ای می‌گویید: 《کافی است》. در این لحظه شما اندازه‌ای از نیاز خود به آب را سنجیده‌اید.

پرسش‌های زیر به ما کمک می‌کند احساس کافی بودن داشته باشیم:
نیازهای من چیست؟
خواسته‌های من چیست؟
معیارهای من برای تامین نیازهایم چیست؟
برنامه‌ی من برای تامین نیازهایم چیست؟
روزانه تا چه اندازه این برنامه‌ها را دنبال می‌کنم؟

شادی صفوی

www.shadisafavi.ir
@shadisafavi_writer
https://t.center/shadisafavi


#خودمراقبتی
#زندگی‌خلاق
🍀پندنامه‌ی من*

پذیرش آغاز تغییر است.
نوشتن یعنی هر روز نوشتن.
هستی ما سواکردنی نیست.**
هیچ‌کس و هیچ‌چیزی کامل نیست.
خشم بهتر از خارج‌از‌کنترل بودن است.
خواندن یعنی چندباره خواندن یک نوشتار.
تمرکز بر تنفس روشی است برای حضور در لحظه.
زمان کیفی زمانی است برای لذت بردن از هر آنچه هستی.
خودشفقتی برای انسان مانند خورشید برای گیاهان است.
ورزش ابزاری است برای سلامت بدن و نوشتن ابزاری برای سلامت ذهن.


*شاهین کلانتری
**دکتر مونا چراغی

www.shadisafavi.ir
@shadisafavi_writer
https://t.center/shadisafavi


#خودمراقبتی
#زندگی‌خلاق
More