دیوان شاه اسماعیل و سنت حِکمی و عرفانی (۲)
همانطور که مشاهده میکنید استفاده از ترکیب زلف و بوی صرفاً محدود به خطائی نیست بل حافظ و دیگر شعراء و عرفاء هم از این دست مفاهیم برای ترسیم معاینات عرفانی خویش بهره میبرند. اما پرسش مهمتر این است که خطائی وقتی از "بوی زلف" یاد میکند چه معنایی را در نظر دارد؟ در سنت عرفانی، بوی موی اشارتی از "معشوق" است و میتواند نماد "عشق الهی" باشد؛ یعنی عشق به محبوب میتواند انسان را از تعلقات دنیوی و وابستگیها رها کند و آدمی را به سوی کمال سوق دهد. به دیگر سخن، "زلف" از مفاهیم مشترکی است که در چارچوب تفکر ذوقی چه در اشعار ترکی و چه در اشعار فارسی و یا عربی برای ترسیم "عشق الهی" مورد استفاده قرار میگرفته است و از این منظر خطائی و حافظ را میتوان معماران "سنت مشترک عرفانی" در نظر گرفت. اما مفهوم آخر در این غزل خطائی که بوی زلفش بر اثر وزیدن باد "صبا" جهانی را معطر کرد که به ترکی در دیوان اینگونه سروده شده است:
بوی زولفوندن صبا قیلدی معطر عالمی
صبا در سنت عرفانی و در میان حکماء و در زبان درویشان به چه معناست؟ صبا در اصطلاح عرفانی به آن کسی گویند که میان عاشق و معشوق میانجی است و خبری میآورد و بوی عاشق را به معشوق میرساند. در تفاسیر عرفانی و حِکمی قرآن جبرئیل را "صبا" خوانند که میان حق سبحانه و تعالی و محمد (ص) میانجی بوده است و "وحی" همان بوی زلف یار است که معشوق را به شوق وصال تا معراج رهنمون گردد. البته معانی دیگری هم برای مفهوم "صبا" در سنتهای عرفانی برشمردهاند و منجمله به معنای نسیمهای روحانی که از مشرق روحانیات میوزد و آدمی را بر انجام کارهای خیر برمیانگیزد. به عنوان مثال، شاه نعمتالله ولی در وصف "صبا" چنین میسراید:
صبا که غالیه سائی همی کند هر سو
چو باد گشته روان در هوای سید ماست
شمیم روضه رضوان که روح میبخشد
نسیمی از نفس جانفزای سید ماست
به عبارت دیگر، شاه اسماعیل در غزل به نکته مشترکی اشاره میکند که قریب به اتفاق عرفاء بر آن صحه مینهند و آن این است که صبا نسیمی است که رابطِ عاشق و معشوق میباشد و از جانب منزلگاه معشوق میوزد و عطر و بوی او را میپراکند و به عاشقان میرساند و از این روست که خطائی به این سروش غیبی که هستی و وجود او را معطر به عِطر الهی کرده است میگوید:
صد هزاران آفرین باد، آفرین باد، آفرین!
من در اینجا فقط به سه مفهوم در غزل شماره دویست و نود و هشت اشاره کردم ولی مفاهیم دیگری نیز در همین غزل هستند که قابلیت بسط و تفسیر و تاویل نیز دارند. به عنوان مثال، مفاهیمی چون "کوثر" و "روح الامین" و "کوی دوست". این بدین معناست که متن دیوان خطائی اقیانوسی از مفاهیم و مضامین و مقولات بکری در حوزه دین و عرفان و حکمت و شعر و تصوف است که نیاز به "مواجههای متاملانه" دارد که تاکنون دیوان خطائی کمتر از این منظر مورد امعان نظر قرار گرفته است.
سیدجواد میری
#شاه_اسماعیل_خطائی
@seyedjavadmiri