ماهنامه ستیز

#پیام_دریافتی
Канал
Новости и СМИ
Образование
Персидский
Логотип телеграм канала ماهنامه ستیز
@setizmonthlyПродвигать
187
подписчиков
48
фото
10
видео
41
ссылка
تماس با ما از طریق ایمیل های زیر می تواند انجام شود. [email protected] [email protected]
#پیام_دریافتی

با عرض سلام وخسته نباشید خدمت رفقای در ستیز و تشکر از رفقا که از نظر من در زمان بسیار مناسب فعالیت خود در خصوص مسائل کارگری (۳۱/۱۰ سال قبل)اقدام به چاپ کاغذی و الکترونیکی نشریه ستیز نمودید ،غرض از مزاحمت اینبود که بدانیم چرا چاپ مدام نشریه به شکل ماهنامه قطع گردیده است ؟ چرا پیگیری نشریه در خصوص مسائل کارگری و صنفی و بازداشت‌ها و زندان های مکرر فعالین از نظرتان دور ماند . چند روز قبل سیروس فتحی همسر شریفه محمدی بازداشت شد ریحانه انصاری نژاد اوضاع دیگر فعالین صنفی و...
راستی آیا قطع نسخه چاپی که به دست ما می‌رسید به دلایل مالی صورت گرفته؟ واگر دلایل دیگری دارد و امکانش هست با ما درمیان بگذارید. البته کانال نشریه را دنبال میکنم و امیدوارم که بزودی شاهد روند مسائل به روال قبل باشیم با تشکر


پاسخ ستیز:
با سلام خدمت شما رفیق و خواننده گرامی
متأسفانه به دلایل مالی و امنیتی مجبور شدیم که چاپ کاغذی نشریه را از حالت دوره‌ای خارج کنیم و فعالیتمان را از طریق کانال تلگرامی نشریه ادامه دهیم. اما همچنان به صورت نامنظم نسخه‌های ویژهٔ چاپی را نیز منتشر خواهیم کرد از جمله شماره پانزدهم ستیز که به مناسبت اول ماه مه منتشر شد.
بی‌شک با دوباره اوج گرفتن جنبش مردم فعالیت چاپی ما هم دوباره افزایش خواهد یافت.
در مورد مبارزین زندانی، همانطور که از روز اول فعالیتمان سعی داشتیم و مکررا تکرار کردیم، با توجه به انبوه رسانه‌های مختلفی که به دقت وظیفهٔ اطلاع‌رسانی در مورد زندانیان را انجام می‌دهند، در وظایف خود مسائل دیگری را قرار داده‌ایم. از همین روست که شما اخبار بازداشت را در کانال نمی‌بینید. وگرنه ما هم مانند شما متوجه این بازداشت‌ها و احکام کذایی صادر شده بوده و نگران سلامتی این عزیزان هستیم.
از طرفی تعداد کسانی که بازداشت میشوند آنقدر زیاد است که پرداختن به تمامی آنها هم از توان ما خارج است و هم از مشی فعالیتمان.
ترجیح ستیز این است که به جای انعکاس عملکرد مبارزاتی مبارزان، روی جریان مبارزه طبقاتی و بررسی و پیشبرد برنامه‌ای عملی برای یک انقلاب واقعی و رهایی از این سیستم ضدانسانی تمرکز کنیم البته در حد نقش کوچکمان در این کارزار اجتماعی وسیع.
این حرف به این معنا نیست که اگر عزیزانی چون شما نوشته‌ای در مورد مبارزین عزیز و شریف در بند برایمان بفرستید منتشر نخواهیم کرد. خیلی هم استقبال خواهیم کرد.
ما تمام تلاش خود را میکنیم که با تبلیغ و آموزش فعالیت غیرعلنی و نقد علنی‌گرایی برای تعمیق مبارزات مردم زحمتکش ایران قدمی هرچند کوچک برداریم. در مسیر این تلاش راهی نداریم جز اینکه به جایگاه رسانه و استفاده از رسانه در میان فعالان سوسیالیست هم نگاهی انتقادی داشته باشیم و به یاد آوریم که مهمترین نقش رسانه برای نیروهای انقلابی نه راه‌اندازی کمپین‌های درخواست آزادی از حکومت ضدآزادی و یا تلاش برای قرارگیری در صدر اخبار رسانه‌های کلان جهان بوده بلکه بیش از اینها و چه بسا در تضاد با اینا، نقش تبلیغ و ترویج سوسیالیسم و تلاش برای ایجاد حداقل همگرایی بین نیروهای سوسیالیست و ایجاد یک فضای فکری انتقادی و گفتگویی پیرامون علم کمونیسم را برای رسانه‌هایی از جنس ستیز واجبتر میدانیم.
حالا که هنوز حزبی متشکل از هزاران هستهٔ مخفی سرخ کارگری و روشنفکری نداریم، ناچاریم در مسیر ساختنش گوشه‌ای از کار را بگیریم.
از راه دور دستان پرمهرتان را میفشاریم.

#پیام_دریافتی

@setizmonthly
#پیام_دریافتی

درود بر شما
از فومن پیام ارسال میکنم شاید صدای مردم امامزاده ابراهیم به انسانهای آزادی خواه برسه.
اقوام ما هم زندگیشان را در این آتشسوزی مهیب از دست دادند. 😢
به خدا این آت سوزی اگر این حکومت فاسد و این دهیار به درد نخور نبود اتفاق نمی افتاد.سال ۹۲ بازار آتش گرفته بود. مغازه ها چوبی هستندو اصلا این جاذبه توریستی منطقه است.
بعد از آن آتش یک ماشین آتش نشانی به امامزاده ابراهیم اختصاص یافت و یک نفر از اهالی آموزش دید بشود راننده و آتش نشان.
این بنده خدا چند وقت پیش بعد از کلی اعتراض و پیگیری برای دستمزد وقتی دید دستمزد نمیدهند!!! استعفا داد!
در آتشسوزی اخیر مردم بیچاره ماشین آتش نشانی داشتند و اگر راننده آموزش دیده بود همان مغازه ای که اول آتش گرفت خاموش میشد مردم به خاک سیاه نمی نشستند. الان خیلیهاآن طرف رودخانه خانه بستگان هستند. حتی کارت بانکی مردم سوخت. آب نداریم. آب خوردن نبود.
دهیار و شورای اسلامی دور ماشین آتشنشانی خاموش پر پر می‌زدند و کسی حتی بلد نبود آن را روشن کند. دهیار و شورای اسلامی فقط برای تغییر کاربری و کسب درآمد از زمین هوش و هواس دارند. چرا دستمزد آن آتش نشان آموزش دیده را ندادند؟

@setizmonthly
#پیام_دریافتی

اندر فواید انتخابات

این روزها همه جا حرف از انتخابات و فایده انتخابات بود.
حالا گرچه کسی انتخابات را به هیچ جای خودش حساب نکرده و آمار مشارکت خیلی پایین بوده و گرچه در تمام این چهل و چند سال آدم نمیدونه به کدوم عدد و رقم اعلام شده توسط این حکومت دروغگو اعتماد کنه! ولله ما که همون بیست میلیون رای خاتمی رو هم هنوز مطمئن نیستیم. صندوق در بسته رو کی دیده جز این شورای نگهبان فاسد؟ خود خاتمی هم امسال رای نداد. 😁😁😁
خواستم بگم در مورد فواید انتخابات نباید خیلی هم بدبین بود. انتخابات اون قدرهام بی فایده نیست. شما هم زیادی آش رو شور میکنید. بنده خودم یکی از فوايد انتخابات رو سالهاست که در محل زندگیمون می‌بینم.
مثلا توی روستای ما یک زوج جوان زندگی می کنند که مرد کارگر سنگ‌بر ساختمانیه و زن کارگر خدماتی نظافت منازل. هر دو برای کار به شهر میرن و خونه‌شون توی روستای ما یه خونه ساده و کوچک (درست مثل خونه آیت الله علم الهدای خودمون که میگفت از تامین اجتماعی حقوق ناچیز میگیره 😂) هست که ستونهای این خونه با پیت حلبی پر شده از مخلوط سیمان و شن بنا شده. این خونه به یک سایبان بزرگ برای ورودی نیاز داشت و خوشبختانه یک بنر بزرگ برزنتی تبلیغات یکی از کاندیداهای محترم بالاخره مشکل این زوج رو حل کرد.
باز هم بگید مسئولان به فکر مردم نیستند. این بنر ماشالله از بس با کیفیت و کلفت و بزرگ و ضدآبه که حالا خونه این زوج جوان که شامل یک اتاق و یک مستراحه، یک سایبان بزرگ هم داره تا باران اذیتشون نکنه.
این بنرها رو دست کم نگیرید. زحمتکشان زیادی در کشور ما از این بنرهای باکیفیت انتخاباتی برای دیوار یا سقف خونه و کپر و بیغوله خودشون استفاده میکنن.
پس سیاه نمایی رو بذارید کنار و این قدر نگید انتخابات چه فایده داره! این هم فایده.

#پیام_دریافتی

@setizmonthly
حرف حساب؛
پیام رسیده از مخاطب

آبان ۱۴۰۰ دادگاه یک مرد ۴۵ ساله رو که پدر سه فرزند هم بود به جرم دزدیدن ۳ بسته بادام هندی به ۱۰ ماه حبس و ۴۰ ضربه شلاق محکوم کرد.
سخنگوی قوه [قضائیه] هم بعدا گفت از نظر قانونی ایرادی به حکم وارد نیست و طرف سابقه‌ داره.

اما درباره فساد ۱۷۵ هزار میلیاردی دستور دادند، ننویسید، پیگیر نباشید، تکرار نکنید.

#پیام_دریافتی
#جنبش کارگری
#زندان اوین
https://t.center/setizmonthly
یادداشتی دردآور از یکی از خوانندگان ستیز

رقابت بر سر زندگی

پیرمردی که ماجرا را برایم تعریف می‌کند از آن شخصیت‌هایی است که نمی‌تواند حرفش را بدون فحش بزند. هر چقدر سعی می‌کند مؤدب باشد فایده ندارد و میان حرف‌هایش یا آخر جمله‌هایش دشنام‌هایی می‌دهد. این روزها حال ایران اصلاً خوب نیست و در زمانه‌ای که کمر جامعه زیر فشارهای اقتصادی و سنگینی استبداد خم شده‌، خشم مردم پدیده‌ غیر منتظره‌ای نیست. افراد زیادی هستند که منتظر فرصت یا بهانه‌ای برای خالی کردن خشم خودشان هستند. خشم پیرمرد تقریباً همراه با بغض است. این هم چیز عجیبی نیست. آدم‌های سالم و بدون نیازهای معیشتی نیز گاهی گریه می‌کنند چه رسد به مردمی که در تأمین نیازهای اول خود درمانده‌اند و فرصتی برای رسیدگی به مسائل پزشکی و روانی خود ندارند. پیرمرد می‌گوید: «حرفهای ما از بس روی دلمان مانده، شده غده. به کی بگیم؟ بریزم توی خودم؟ به بچه‌هایم بگویم؟ کسی نیست که خودش گرفتار نباشد.»

وقتی پیرمرد روایتش را تعریف کرد تصمیم گرفتم ماجرا را با چشمهای خودم ببینم. کار سختی نبود و نیاز به انتظار چندانی نداشت. قصّابی که عادت داشته برای سگ‌های ولگرد آشغال گوشت و استخوان بیاندازد فکرش را هم نمی‌کرده روزی میان آدمیزاد و حیوان برای تصاحب این استخوان‌ها نزاع در بگیرد. زن‌هایی را دیدم که منتظر محبت قصاب به سگ‌های ولگرد می‌ماندند تا غذایی برای خود یا خانواده خودشان فراهم کنند. اگر سگ‌ها دیر برسند، زنانی که با چادر مشکی روی خود را پوشانده‌اند استخوان یا آشغال گوشت را زیر چادر می‌گیرند و سریع از محل دور می‌شوند. اگر سگ‌ها زودتر رسیده باشند این زن‌های رو گرفته سعی می‌کنند استخوان یا آشغال گوشت را از دهانشان بیرون بکشند.

افرادی که از درون سطل‌های زباله ضایعات بیرون می‌آورند یا افرادی که از میان آشغال‌های جلوی میوه‌فروشی‌ها خوراکی برای خودشان پیدا می‌کنند را در گذشته دیده بودم اما رقابت انسان و حیوان بر سر استخوان را اولین بار بود که می‌دیدم. از قصّاب پرسیدم که از چه زمانی این پدیده شروع شده است؟ می‌گوید که دقیق نمی‌دانم. «مشتری نبود. نشسته بودم بیرون را نگاه می‌کردم. گربه دوست ندارم ولی از سگ‌ها خوشم می‌آید. اگر توله داشته باشند یک چیزی برایشان می‌اندازم... آن روز دیدم سگ زبان‌بسته آشغال گوشت را برداشت، دور که زد برود، همچین که چشمش به زن پشت سرش افتاد پرید عقب و شروع کرد پارس کردن. بدو رفتم بیرون که دردسر نشود. قبلاً یک نفر بود از این بسیجی‌‌های آدمفروش. بهانه کرده بود زن و بچه ما از سگ می‌ترسند و برای سگ‌ها غذا نریز.»

قصاب می‌گوید بعد از آن روز به حساب اینکه سگ‌ها مزاحمتی برای «زن و بچه مردم» ایجاد نکنند «زیرچشمی» حواسش به آنها بوده تا اینکه متوجه می‌شود چند سگی که برای خوردن غذا جلوی قصابی می‌آیند فقط برای زنهای چادری پارس می‌کنند. «گفتم این مملکت آدم‌هایش ضد آخوند و ضد اسلام شده‌اند حالا سگ و گربه‌هایش هم شروع شده... بعد فهمیدم اینقدر غذای این زبان بسته‌ها را گرفته‌اند که دشمن شده‌اند. سگ بی‌صاحب پارس نمی‌کند برای آدم. سگ اگر داخل چهار دیواری بسته باشد خیال می‌کند که نگهبان است و پارس می‌کند. سگ ولگرد پارس نمی‌کند. دیگر از کی شروع شده که از زن چادری می‌ترسند خدا می‌داند.»

#پیام_دریافتی #مطلب_وارده
@setizmonthly