وقتى والاحضرت R.P [رضا پهلوی] میگوید برای اصلاح امور راهی جز «اجرای ده ساله برنامهٔ سوسیالیستی» نیست؛ وقتی [مولوی] عبدالحميد نمایندهٔ ولی در سیستان و بلوچستان میگوید برای اصلاح مملکت راهی جز «وضعیت عدالت اجتماعی» نیست؛ وقتی کارگران خوزستان ۳ سال است که در تصرفات خیابانی مدنی صنفی، شعار میدهند که «نه حاکم، نه دولت، نیستند به فکر ملت»، وقتی خانم صديقه وسمقی دکترای فقه و مبانی حقوق اسلامی (معادل مسلّم «مجتهد») این لیبرالدمکرات سابق پس از ۲۰ سال همپالکی با سرمایهٔ تراز اسلامی، دمکرات میشود، کشف حجاب وحیانی میکند و ولایت فقیه را مردود اعلام میکند و دستگیر و تحویل اوین میشود؛ آنگاه: دمکراتهای خالص، فدرالیستها، سوسیالدمکراتها، انقلاب دمکراتیکچیها، این همه چپهای پاد روسری یا دهقانی چه باید بشوند؟! آیا جز سوسیالیست؟ اگر «ان كنتم صادقين»اند!