میخوام چند ماهی گم و گور شم
همه رو دور کنم تورو دورتر
شاید دیگه منو با خنده نبینی
اگه اینور منو دیدی برو اونور
میشم دور از کسی که دوسش دارم
دیگه نمیخوام تو چشم باشم
لق همهی عاشقای شهر
لق اونی که بهم گفت دوست دارم
نمیزنه با اینکه حرف داره سپی
آخه نداره فرق واسه کسی
دیگه همتونو خوب میشناسم
سراغم میاید، تنها که بشید
ببخشید سپی خستت کرد؟
آخه زیاده قبل رفتن، حرف
اما نترس یه روز از این روزا
میرم چشمم کور و دندم نرم
میرم جایی که ندونی زندم یا نه
دور از آدم فروشایی که قیمت دارن
دلم میشه تنگ واسه رفیقام
شاید تا ابد تو ذهنم باشن
واسه همه بگید از جای خالیم
شاید همو دیدیم فردا یه جایی
ولی من تو حال خودم نیستم
منو تا یه مدتی تنها بزارید
همه رفتن و دیگه مونده تنهایی پیشم
مرد اون آدمی که همش علافی میکرد
/دیگه همه کس و کار سپی خودشه/
که تبدیل شده /به یه بی حوصله
اگه رفتم از جمعی یا شدم طرد
عیبی نداره شبا میزنم با خودم حرف
/زندگی همینه /باید کنار بیام
باید برگرده سپهری /که نقاب میذاشت
رسیدم به اینجا چون شدم از لب تیغ رد
تو جمع حرف میزدم میزدن همه نیشخند
کم شنوام ولی /همرو با دل شنیدم /
دیگه نمیام جای اینکه ساکت بشینم
اگه زمانو برگردونم راحت به عقب
ترجیح میدم به هرکی وابسته نشم
هر کی جا گذاشت منو نموند و رفت
دیگه نمیخورم غصه هر روز و شب
کجاشو دیدی شاید از اینم سرتر شم
کردن طردم و حالا شدن دلتنگم؟
عجیبه /چون درست نمیشه ذات بد
بنابراین نبینمتون از الان خواهشا
برو رفیق / ولی نگیر از من به دل
سپی دنبال جبران پسرفتشه
دیگه نیستم /پیشتون از فردا اینجا
/چون میکنم با تنهاییم حال