تناقضِ زندگی بشر طوری شده است که در عین آنکه سفینههای کوهپیکر را در آسمان به حرکت میآورد، و از کُرات دیگر خبر میگیرد، از دفعِ زبالههای خود عاجز است. تنازعِ صنعت با طبیعت، آلودگی را در هر ذیوجودی از خُرد و کلان نفوذ داده است؛ از میوه و سبزی که بعضی سموم در آنها راه پیدا میکنند و هورمونهایی که به خوردِ دامها داده میشود، تا برسد به آلودگی هوا و آب و دریا و پارگی «اوزون» که مدافعِ زمین شناخته میشده، و تفالههای اتمی که نمیدانند کجا آنها را مدفون کنند، و تشعشعهای اتمی که از کورهها میتراوند.
اکنون ما بیشتر به فرزانگیِ نیاکانِ مزدائیِ خود پی میبریم که بر حسبِ شمّ یا غریزه، ناآلودنِ عناصرِ اصلی(هوا، خاک و آب) را جزو آیینِ مذهبیِ خود قرار داده بودند. این بدان معنا نبود که از این عناصر بهره نبرند، معنیاَش این بود که آنها را مورد سوء بهره قرار ندهند، به آنها که مادرِ زندگی شناخته میشدند، بیحرمتی نکنند، از آنها قدرشناسی داشته باشند. کسانی که آنان را به عنوانِ «آتشپرست» مسخره یا نکوهش میکنند، خوب است قدری به حکمتِ آنچه بوده است هم توجّه نمایند. آیا امروزه که علم به کشفیّاتِ بزرگ دست یافته به ما نمیگوید که همهی «نیروها» با «سوخت» به کار میافتد؟
آتش، مادرِ تمدّن شناخته شد که «پرومتئوس» آن را از آسمان ربود و از جانبِ زئوسِ جبّار مورد مجازات قرار گرفت.
آب و هوا و خاک نیز مانند آتش، رعایتِ حرمتِ آنها در ایرانِ مزدائی جنبهی کنایهای داشته است، تا بشر به عواقبی که امروز گرفتار آن شده است و در واقع گرهی کورِ زندگیِ او گردیده، دچار نیاید.
#آزادی_مجسمه
💎کانال دکتر محمّدعلی اسلامی نُدوشن
🆔 @sarv_e_sokhangoo