زبانِ شعر میبایست بارِ
اندیشهی پریشیده را بکشد، به مصداقِ: «کِی شعرِ تَر انگیزد خاطر که حزین باشد؟»، ولی
در یک جامعهی برافروخته که امکانِ بیانِ اندیشهی صریح به او داده نمیشود، عقدهها میتوانند به صورتِ تیغِ دو دَم درآیند. تا آنجا که نشانهی اعتراض است قبول، امّا در آنجا که با بنیادهای فرهنگیِ کشور سرِ ناسازگاری بیابند، دیگر سر به تخریب میزند.
بیاعتقادی یا مخالفت با یک رژیم، نباید تبدیل به عناد با تاریخ یا پایههای کشور بشود و خوشباوریِ جوانان را _که بیش از هر چیز احتیاج به یک آیندهی محکم دارند_ به بازی گیرد. متأسفانه این کار شد و حتّی بعضی از قلمهای صاحبنام که هنوز کیابیا دارند، در آن سهیم بودند. از بعد از شهریور، در واکنش به نظامِ حاکم، یک «
ویروسِ چپ» وارد خون جوانان ایران گردید که به صورتهای مختلف تبرّز داشته و حتّی به بدنهی دستگاهِ حاکمه و روزنامههای رسمی هم راه یافته است. من با چپ مخالفتی ندارم و خود همواره این ادّعا را داشتهام که در سمتِ چپِ «بزرگراهِ فکر» حرکت کردهام.
چپ، در نفْسِ خود خوب است، نشانهی سَـرزندگی است، آنچه خوب نیست نه در چپ و نه در راست، "قلب" را به جای "اصل" نشاندن است، زیرا تاریخِ ایران لطماتی را که از «تلبیس» دیده، از هیچ دشمن ندیده.
#هشدار_روزگار
💎کانال دکتر محمّدعلی اسلامی نُدوشن
🆔 @sarv_e_sokhangoo