تو در میان سلسله، گرهگشای عالمی
تو با گلوی خشک خود، حیاتبخش آدمی
تو عصمت مصوّری، تو غیرت مجسّمی
تو با کلام جانفزا، دم مسیح را دمی
تو یک رسول وحی خون، تو یک کتاب محکمی
تو در زمین شام هم، چراغ عرش اعظمی
ستاره فرش منزلت، ماه چراغ محفلت
که آفتاب فاطمه، گشته به دور محملت...