سرای دوست
Channel
@saraye_doost
Promote
619
subscribers
1.84K
photos
489
videos
1.38K
links
چون دوست دشمن است او را باید بافت...
https://t.center/mandiret
سرای دوست
سرای دوست
کتاب من کتابالله و دین مصطفی دینم
تولای امیرالمومنین عهد نخستینم
مرام جعفری و مهر آلالله آئینم
نه کاری بوده با آنم نه حرفی مانده با اینم
محب آل اطهارم، علی را دوست میدارم
ز خصمش نیز بیزارم، به یارش تا ابد یارم
نباشد غیر حب و بغض، دین و مذهب میثم...
[صلی الله علیه و آله و علیهمالسلام]
حاج غلامرضا سازگار
سرای دوست
الا ای ام فروه آفتاب داور آوردی
محمد را محمد را کتاب دیگر آوردی
تعالی الله که مثل آمنه پیغمبر آوردی
تو چون بنت اسد در دامن خود حیدر آوردی
به عصمت مادرش زهرا، به صورت چون حسن زیبا
حسینی خو علی سیما، امام باقرش بابا
که با عید محمد عید میلادش بود توام...
سرای دوست
هماره بوی عطر خلد از خاک درت خیزد
همیشه نور توحید از فراز منبرت خیزد
ندای تفلحوا از مکتب جانپرورت خیزد
فروغ دانش از کُرسی درس جعفرت خیزد
ششم مولا ششم رهبر، ششم هادی ششم سرور
ششم فرماندهی داور، ششم فرزند پیغمبر
که شش خورشید حق از سلب او تابیده در عالم...
سرای دوست
محمد ای چراغ روشنی بخش جهانآرا
بر افروز و بر افروزان به نور خویش دلها را
بلرزان با نهیب آسمانی کاخ کسری را
ندای تفلحوا از عمق جان برکش بخوان ما را
تو ما را دانشآموزی، تو مهر عالمافروزی
تو برق اهرمنسوزی، تو در هر عصر پیروزی
لوای توست با دست خدا بر دوش نُه طارم...
سرای دوست
زمین مکه دیشب غرق در نور محمد بود
چراغ آسمان لبخندزن بر روی احمد بود
جهان آفرینش بهتر از خلد مخلد بود
تجلای خدا در چهره عبدی موید بود
موید باد قرآنش، گرامی باد فرقانش
معطر باد بستانش، جهان در تحت فرمانش
بنای اوست در سیل حوادث کوه مستحکم...
سرای دوست
تو امشب آدم و نوح و خلیل دیگری زادی
ذبیح و خضر و داود و کلیم برتری زادی
مسیحا، نه، مسیحای مسیحاپروری زادی
تو امشب بر همه پیغمبران پیغمبری زادی
رسل در تحت فرمانش، کتب یک جمله در شانش
هزاران خضر عطشانش، صد اسماعیل قربانش
مبارک ای گرامی مادر پیغمبر اکرم...
سرای دوست
سرای دوست
چو آن تابنده اختر زاد آن نور مجسم را
نه آن نور مجسم بلکه وجهالله اعظم را
فروغی تافت از نورش که روشن کرد عالم را
ندا آمد که زادی بهترین فرزند آدم را
مبارکباد لبخندت، گرامی باد فرزندت
به این عبد خداوندت محمد طفل دلبندت
که میخوانند مدحش را، خدا و انبیا با هم...
سرای دوست
در آن شب بارگاه آمنه خلد مخلد شد
در آن شب جلوهگر مرآت حسن حی سرمد شد
در آن شب آفرینش محو و مات روی احمد شد
در آن شب بوسهزن مادر به رخسار محمد شد
چه عبدی در سجود آمد چه نوری در وجود آمد
چه غیبی در شهود آمد، خدا را هر چه بود آمد
که او با هر دمش، بر آفرینش، جان دهد هر دم...
سرای دوست
ز یک سو رو به قبله مادرش حوا دعا گویش
ز یک سو آسیه گلبوسه گیرد از گل رویش
ز یک سو مام اسماعیل همچون گل کند بویش
ز یک سو دستهای مریم عذرا به پهلویش
که کم کم درد او کم شد رها از درد و از غم شد
جمال حق مجسم شد محمد ماه عالم شد
به استقبال او خیزید از جا ای بنی آدم...
سرای دوست
دل شب آمنه تنها ولی تنها خدا با او
نه عبدالله زنده نه زنان آشنا با او
دعا میخواند و بودی آفرینش هم صدا با او
سخن میگفت فرزندش محمد در خفا با او
امیدش بود و معبودش، وجودش بود و مولودش
محمد بود مقصودش، زهی از بخت مسعودش
گرفتش در بغل مانند جان خویشتن مریم...
سرای دوست
ندا از عمق جان بشنید هان ای مهربان مادر
خدایت را خدایت را بخوان مادر بخوان مادر
سلامت میدهد امشب زمین و آسمان مادر
که هستی آخرین هستیش بخشد رایگان مادر
ببین لطف موید، را بخوان دادار سرمد را
بدنیا آر، احمد را، محمد را محمد را
بذکر حق کن استقبال، از پیغمبر اکرم...
سرای دوست
چو آمد آمنه کم کم بهم چشم خدا جویش
دو لب خاموش اما عالمی گرم هیاهویش
بناگه تافت خورشید جهان آرا ز پهلویش
منور ساخت شرق و غرب را از پرتو رویش
سما در نور او گم شد، زمین دریای انجم شد
لبش گرم تبسم شد، وجودش در تلاطم شد
که ناگه چشم حقبینش دوباره باز شد از هم...
سرای دوست
سرای دوست
فلک امشب زمین مکه را از دور میبوسد
ملک مهد محمد را بموج نور میبوسد
بفرمان خدا خاک درش را حور میبوسد
مسیح از عالم بالا کلیم از طور میبوسد
حرم پیموده ره سویش طواف آورده بر کویش
صفا چون گل کند بویش صفاها گیرد از رویش
به یاد لعل لبهایش کند رفع عطش زمزم...
سرای دوست
بشارت ای تمام عالم هستی بشیر آمد
گل بستان سرای آفرینش در کویر آمد
نرفته ماه از بزم فلک مهر منیر آمد
بشیران را بشیر آمد، نذیران را نذیر آمد
جهان گردیده آسوده، ملک رخ بر زمین سوده
فلک بر زیور افزوده ، محمد چهره بگشوده
ز مکه تافته خورشید نورش بر همه عالم...
سرای دوست
دو شمع جمع انسانها دو شاه کشور جانها
دو باب الله احسانها، دو بسم الله عنوانها
دو سرو باغ و بستانها، دو باغ روح و ریحانها
دو واجب جاه امکانها، دو مشعل دار کیهانها
دو خالق را نماینده، دو قرآن را سراینده
دو رحمت را فزاینده، دو دلها را رباینده
یکی بر اولیا سادس، یکی بر انبیا خاتم...
سرای دوست
دو دریا را دو رخشان گوهر یک دانه پیدا شد
دو جان جان جان، دو دلبر جانانه پیدا شد
دو سرو ناز یا دو نازنین ریحانه پیدا شد
دو شمع آفرینش، یک جهان پروانه پیدا شد
دو سِّر داور هستی، دو جان در پیکر هستی
یکی پیغمبر هستی یکی روشنگر هستی
یکی سر الله اکبر، یکی وجهالله اعظم...
سرای دوست
فروزان از دو مشرق در سحرگاهان دو ماه آمد
دو خورشید جهان افروز، در دو صبحگاه آمد
دو موسی از دو دریا، یا دو یوسف از دو چاه آمد
دو رهرو، یا دو رهبر، یا دو مشعلدار راه آمد
دو شمع جمع بزم جان، دو رکن محکم ایمان
دو بحر رحمت و غفران دو دست قادر منان
دو آدم خو، دو یوسف رو، دو موسی ید، دو عیسی دم...
سرای دوست
Forwarded from
LECTORY
(
Sarah
)
راضى شده بودیم به املاى محمّد
امّا نرسیدیم به معناى محمّد
هر آنچه که دارند رسولان همه دارند
از معجزه خاک قدمهاى محمّد
مولاست همان رحمت امروز پیمبر
زهراست همان رحمت فرداى محمّد
تفسیر کمالات جلالى على بود
لاحول و لا قوه الّاى محمّد
این وحدت محض است و دوئیّت به میان نیست
خوابید اگر شیر خدا جاى محمّد
اسلام محمّد به جز اسلام على نیست
منهاى على یعنى منهاى محمّد
در آینه فاطمه دیدهست خودش را
بنشسته محمّد به تماشاى محمّد
علیاکبر لطیفیان
سرای دوست
سرای دوست
مکتب قدسی تو نور حقایق دارد
چارده مصحف تا بنده و ناطق دارد
دشمن کور دل تو ز کجا میدانست
راه پایندهی تو حضرت صادق دارد
ظاهراً خاک حریمش شده با خاک یکی
باطناً او حرمی در دل عاشق دارد
روزی بندگی ما همه دست آقاست
در عمل او صفت کامل رازق دارد
سالها میگذرد سرخی خاک یثرب
اثر خون تن زخم شقایق دارد
گر که گوش دل ما باز شود این ایام
صحبت از توطئهی چند منافق دارد
زود شهر نبی از مادر ما خسته شده
باورم نیست که دستان علی بسته شده...
[صلی الله علیه و آله، و علیهمالسلام]
قاسم نعمتی
سرای دوست
تو کریمی و کریمان همه از نسل تواند
سائلان؛ بین گذر یار بِلا فصل تواند
هر که ابتر به تو گفته رَحِمَشْ ناپاک است
همهی خلق خدا ریزهخور نسل تواند
آن کسانی که ندارند به دل حُبِّ علی
در عمل امت ملعون شده و رَذْلِ تواند
زدن فاطمه بر اهل یقین ثابت کرد
این اراذل پِیِ آتش زدن اصل تواند
چون تَمَسُّک به علی شرط شفاعت باشد
شیعیان در صف محشر همگی وصل تواند
چه کسی گفته اباالفضل ز اولاد تو نیست
ثلث سادات ز اولاد ابالفضل تواند
بعد محسن که دل فاطمه حساس شده
پسر سوم زهرای تو عبّاس شده...
More