┅═࿇༅࿐ྀུ༅𖠇
🦋𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═┅
🔹 #امامت در كلام امام صادق علیه السلام
⚡️كلينى از محمد بن اسماعيل، و او از فضل بن شاذان، و او از صفوان بن يحيى، و او از منصور بن حازم ـ معتمد و موثقند ـ روايت مى كند كه منصور گفت:
« به ابى عبداالله عرض كردم: خداوند اجل و اكرم از آن است كه به خلقش شناخته شود، بلكه خلق به خدا
شناخته مى شوند، فرمود: راست گفتى.
گفتم: كسى كه معرفت پيدا كرد كه پروردگارى دارد، سزاوار است كه بداند پروردگار او رضا و سخطى دارد، و
رضا و سخط او را نتوان شناخت مگر به وحى، يا رسول; كسى كه وحى بر او نازل نمى شود راهى به رضا و سخط، و
امر و نهى خدا ندارد مگر از طريق فرستادگان خدا، و فرستادگان خدا حجتند، و اطاعت آنها فرض و واجب است.
🔻و من به اين مردم گفتم: چون رسول خدا صلى االله عليه وآله و سلم رحلت یافت حجت خدا بر خلق او كيست؟ گفتند:
قرآن، گفتم: من در قرآن نظر كردم، و ديدم گروه هاى مختلف براى غلبه بر خصم و اثبات مدعاى خود به قرآن
استدلال مى كنند، دانستم كه قرآن بدون كسى كه قيم و قائم به امر قرآن باشد ـ كه آنچه از كتاب خدا بگويد حق
باشد ـ حجت نيست، پس به آنها گفتم: قيم و قائم به امر قرآن كيست؟ گفتند: ابن مسعود و عمر و حذيفه عالم به
قرآنند. گفتم: اينها همه قرآن را مى دانند؟
✨گفتند: نه،
پس احدى را نيافتم كه بگويد همه قرآن را مى داند مگر
على عليه السلام و اگر بين قوم چيزى باشد كه هر يك از آنها بگويند نمى دانم، و اين يكى ـ يعنى على عليه السلام بگويد مى دانم، پس شهادت مى دهم كه او ـ يعنى على عليه السلام ـ قيم قرآن است و اطاعت او واجب بوده، و بعد از رسول صلى االله عليه وآله خدا حجت بر مردم است و آنچه در قرآن بگويد حق است.📚١١٥ . الكافى ، ج 1 ، ص 168
اين حديث شريف ـ كه شعاعى از آفتاب عالمتاب علم جعفر بن محمد عليه السلام است و بر فكر منصور بن حازم تابيده است:
منصور گفت: « خداوند اجل و اكرم است كه به خلق شناخته شود »، اين جمله كمال معرفت است، زيرا كائنات،
آيات علم و قدرت و حكمت خداوند مى باشند نه معرِّف خدا، و فقير بالذات ممكن نيست معرِّف غنى بالذات باشد، و
نقص محض نتواند معرِّف كمال محض باشد، و محدود چگونه مى تواند معرِّف نا محدود باشد!
و اين همان معرفتى است كه در كلام اميرالمؤمنين عليه السلامجلوه كرده است: 《 يا من دل على ذاته 》اى كسى كه به ذات خودت بر ذات خود دلالت كردى.
منصور گفت: « خدا را رضا و سخطى است » اين جمله اشاره به آن است كه انسانى كه موجود عاقل مختاراست، در افكار ، اخلاق ، اقوال و اعمال خود بايد حق را از باطل و خوب را از بد تمييز دهد، و به كار ببندد، و آنچه را خدا از او خواسته است انجام دهد، و از آنچه نهى كرده بر حذر باشد; و انسان بايد بداند كه با ديدعقل ناقص و فكرِ خطاكار ، راه سعادت دنيا و آخرت جز به نور وحى طى شدنى نيست.
🔻منصور به اين جمله كه گفت: « بعد از رسول خدا حجت كيست؟ » اين سخن ، كه كتاب خدا ما را بس را باطل كرد، زيرا قرآن بدون مفسر الهى مانند طب بدون طبيب است.
كتابى كه خداوند متعال در تعريف آن فرموده است:(نَزَّلْنَا علَيك الْكتَـب تبيـناً لِّكُلِّ شَىء و هدى و رحمة)
🌱نحل ۸۹
مبينى مى خواهد كه آنچه را كه اين كتاب تبيان آن است استخراج كند، و محيط بر ظلمات فكرى و اخلاقى و عملى بشر و راهنماى او به عالَم نور باشد، و در تمام آنچه مورداختلاف نوع انسان است مبين حقّ و باطل باشد، كه مرز آن اختلافات از عميق ترين مسائل وجود در مبدأ و معاداست ـ كه فكر نوابغ انديشه را به حلّ خود مشغول كرده است ـ تا مثلا اختلاف دو زن بر سر فرزند شير خوارى كه هر يك ادعاى مادرى او را داشته باشند.
آيا مى توان پذيرفت كه كاربرد اين كتاب در هدايت عمومى و تربيت انسانى و حلّ مشكلات و رفع اختلافات با رحلت رسول اكرم صلى االله عليه وآله وسلم تمام شده باشد؟!
آيا خداوند تبارك و تعالى و پيغمبرش اين قانون و تعليم و تربيت را بدون مفسر و معلّم و مربى رها كرده، وتعيين مفسر و معلّم و مربى را به انتخاب مردمِ بى خبر از علوم ، معارف ، قوانين و احكامِ اين كتاب وا گذاشته اند؟!
📌و اين حقيقت كه منصور بن حازم گفت، و امام صادق علیه السلام تصديق كرد، به حكم عقل، كتاب و سنت ثابت است.
و تاريخ مسلّم عامه و خاصه شاهد است كه غير از اميرالمؤمنين على عليه السلام از اصحاب رسول خدا كسى عالم به تمامِ كتاب خدا نیست.
خدايى كه كتابى نازل كرده و درباره آن فرموده است:( نَزَّلْنَا علَيك الْكتَـب تبيـنًا لكُلِّ شَىء )و(قُلْ كَفَى بِاللَّه شَهِيدما بينى و بينَكُم و منْ عندهو علْم الْكتَـبِ)
رسول خدا آن كس را كه علم الكتاب نزد اوست به امت معرفى كرده، و فرموده است: على با قرآن است و قرآن با على است و از يكديگر جدا نمى شوند تا بر من وارد شوند.
📚المستدرك على الصحيحين ، ج 3 ، ص 124
الأمالى شيخ طوسى ،ص460
🆔 @samsaamakbar┅═࿇༅࿐ྀུ༅𖠇
🦋𖠇࿐ྀུ༅