سمانه سوادي

Channel
Logo of the Telegram channel سمانه سوادي
@samaneh_savadiPromote
2.78K
subscribers
مهریه یا/و شروط ضمن عقد؟

مهریه یکی از بخش‌های نکاح اسلامی‌ست. قراردادی که در آن زن حق طلاق ندارد، ولایت فرزندانش را ندارد، سهمی از زندگی و اموال به دست آمده ندارد و حتی سهم ارث ناچیزی دارد و در کنارش حق طلاق با مرد است و حق چند همسری هم دارد. قراردادی که در آن مرد می‌تواند از اشتغال یا خروج از کشور زن جلوگیری کند و زن هم ملزم به تمکین است. در این وضعیت مهریه غالبا به عنوان اهرم فشار برای زنان استفاده می‌شود تا بتوانند حقوقی که ندارند را مطالبه کنند. یعنی در ازای بخشیدن مهریه طلاق بگیرند، از کشور خارج شوند یا حضانت فرزندانشان را داشته باشند. همینطور چون سهم ارث زن بسیار ناچیز است (یک چهارم در صورتی که فرزند نداشته باشند و یک هشتم در صورت داشتن فرزند) مهریه، به عنوان بدهی مرد به زن، پیش از تقسیم ارث، به زن تعلق می‌‌گیرد و می‌تواند جبران‌کننده سهم ارث اندک باشد. در عین حال باید به خاطر داشته باشیم، میزان مهریه به توافق دو طرف بستگی دارد و می‌تواند هر چیزی که ارزش مادی دارد، باشد، مثلا یک شاخه گل یا چند سکه.

در سال‌های اخیر زنان بیشتری مهریه ندارند و شروط ضمن عقد دارند. بسیاری از آن‌ها می‌گویند در ازای نداشتن مهریه «همه» حقوقشان را گرفته‌اند. جمله‌ای که با واقعیت فاصله دارد. واقعیت این است که در حال حاضر و با توجه به قوانین ایران گرفتن «تمام» حقوق ناممکن است. زنان اغلب فقط «بخشی» از حقوقشان را تحت عنوان شروط ضمن عقد می‌گیرند. بخش دیگری از نابرابری‌ها، از جمله تمکین، ولایت فرزندان، حق چندهمسری مردان و ارث نابرابر از همسر همچنان باقی می‌ماند.

درست است که مهریه در خلا متحجرانه‌ست، اما حذف آن از قانون در شرایط کنونی یعنی فشار و تبعیض مضاعف بر زنان. چون زنان نمی‌توانند همه حقوق خود را به عنوان شروط ضمن عقد بگیرند. حتی اگر می‌توانستند، باز مهریه نباید حذف میشد. چون گرفتن شروط ضمن عقد به قدرت چانه‌زنی و فرهنگ خانواده‌ها بستگی دارد و اینطور نیست که همه زنان بتوانند شروط ضمن عقد داشته باشند. درست است که مهریه باید حذف شود، اما همراه و همزمان با حذف شدن تمام نابرابری‌های قرارداد ازدواج. همه زنان باید به شکل قانونی از همه حقوق خود برخوردار باشند، نه اینکه بخشی از آن‌ها تنها بخشی از حقوقشان را از مرد طلب کنند. اما طبیعتا تا تغییر تمام قوانین و امکان داشتن ازدواج برابر، زنان باید «تا جایی که می‌شود» حقوقشان را از همسرشان مطالبه کنند و به نظر من با کسی که حاضر نیست حقوقشان را بدهد اصلا ازدواج نکنند.

سمانه سوادی

#فمینیسم #فمینیست #ازدواج #شروط_ضمن_عقد #مهریه
حق طلاق

می‌گویند اول زندگی نباید حرف از طلاق زد. درست می‌گویند! به نظر من هم ما زن‌ها نباید مجبور می‌بودیم اول زندگی برای حقوق بدیهی و ابتدایی‌مان چانه‌زنی کنیم. نباید مجبور می‌بودیم که توضیح دهیم مرد، به خاطر مرد بودنش به شکل یکطرفه حق طلاق دارد و می‌تواند هر وقت که خواست درخواست طلاق بدهد. نباید مجبور می‌بودیم بگوییم من هم به عنوان یک زن باید چنین حقی داشته باشم. قانون باید این حق را به ما می‌داد. اما حالا که قانون متحجرانه و نابرابر است و با ندادن حق طلاق به زن، ازدواج را تبدیل به اسیری بردن کرده است، باید همان اول زندگی درباره‌ش صحبت کنیم. مردی که می‌خواهیم با او زندگی کنیم و خانه و خانواده بسازیم باید بتواند تصمیم بگیرد می‌خواهد در کنار قانون، بازوی سرکوب همسرش باشد، یا در کنار زن، به قانون نه بگوید. از خودمان بپرسیم چرا ما به عنوان زن، یا دخترمان و خواهرمان و همسرمان، نباید برابر با مرد بتواند از رابطه‌ی ازدواج بیرون بیاید؟ چرا مرد می‌تواند این حق را داشته باشد و زن نه؟

می‌گویند زنان احساساتی‌اند و ممکن است بر اساس احساساتشان طلاق بگیرند. درست است، انسان موجودی دارای احساسات است. چرا فکر نمی‌کنیم زنان احساساتی ازدواج می‌کنند و مادر می‌شوند؟ آیا چون ممکن است احساساتی این تصمیمات را بگیرند، آن‌ها را منع می‌کنیم؟ اما آیا واقعا زنان بیشتر از مردان بر اساس احساس تصمیم می‌‌گیرند؟ مثلا چه درصدی از زنان به خاطر احساس خشم در دعوا دوست خود را کشته‌اند؟ یا در خیابان دعوا کرده‌اند؟ این مردان که می‌گویند احساسات و میل جنسی‌شان کنترل‌ناپذیر و افسارگسیخته است و نمی‌توانند کنترلش کنند پس زنان باید برای حفظ عفت جامعه پوشیده لباس بپوشند، این مردان که به عبارتی کنترل تنبان خود را هم ندارند، بیشتر از زنان صلاحیت دارند برای طلاق؟ این مردان که از نظر اسلام و قانون‌، آنقدر کنترل احساساتشان را ندارند که اگر همسرشان را در حال خیانت ببینند و بکشند به او حق می‌دهند، احساساتی نیستند؟

زنان حق دارند بتوانند مثل مردان به ازدواجشان پایان دهند. چون قانون این حق را از زنان گرفته، ناگزیرند آن را به عنوان وکالت از همسرشان طلب کنند. یعنی به اصطلاح حق طلاق بگیرند. یعنی هر زمانی پس از عقد با مراجعه به دفتر اسناد رسمی، وکالت‌نامه‌ای تنظیم کنند که در آن مرد به زن برای طلاق وکالت می‌دهد. یعنی هم مرد و هم زن هر دو می‌توانند طلاق بگیرند. هرچند با توجه به سایر قوانین ایران، تابوهای فرهنگی، وضعیت اقتصادی و فرزندان، همچنان بیرون آمدن از ازدواج برای زنان تصمیم سختی خواهد بود.

سمانه سوادی

#فمینیسم #فمینیست #حق_طلاق
Forwarded from آکادمی چراغ
💡تمکین در مقام فرهنگ : هنجارهای جنسیتی، نام‌گذاری زنان و مقاومت روزمره💡
✍🏼سودا پریزاد

از آن‌جا که قرارداد ازدواج زن را ملزم به تمکین جنسی دربرابر شوهر می‌کند، او حتی اگر به لحاظ روانی یا جسمی آمادگی نداشته باشد، تحت رسوم «شب زفاف» ملزم به سکس در شب ازدواج است. رسم دستمال خونی، که سند پاکدامنی زن است، سکس در شب زفاف را با چنان خشونتی روا می‌دارد که آثار خون بر دستمال و ملحفه پیدا باشد.

حالا که به مدد رویکردهای انتقادی به پزشکی می‌دانیم آن‌چه که «پرده بکارت» نامیده می‌شود وجود مادی ندارد و خونِ پس از اولین سکس اغلب در نتیجه پارگی نواحی واژینال و در اثر خشونت در دخول و همراه با درد بسیار رخ می‌دهد، می‌توان نوری روشن‌تر بر سازوکار مردسالارانه این رسوم افکند. مراسم شب زفاف، از عرفی‌ترین آیین‌هایی است که رضایت جنسی زن را یکسره نادیده می‌گیرد.

توافق همگانی بر سر این مساله که ازدواج یا رابطۀ عاشقانه مجوز رابطه جنسی مبتنی بر دخول را صادر می‌کند ناشی از این باور قدیمی است که زن مسئول تامین نیازهای جنسی مرد است، تا آن‌هنگام که قرارداد ازدواج به شکل قانونی فسخ شود.

🔗لینک مقاله

وب‌سایت | اینستاگرام
Forwarded from آکادمی چراغ
گزارشی از تجربه زنان از آزار جنسی در شرکت‌های خدماتی

«وقتی به بدنم دست زد و گفت چه بازویی داری، شوکه شدم و ضربان قلبم بالا رفت؛ به او چشم غره‌ای رفتم و آشپزخانه را ترک کردم. نمی‌دانستم به حاج‌خانم بگویم یا نه. نگران بودم من را مقصر بداند. چون شنیده بودم هر کارگری به خانه آن‌ها می‌رود بعد از مدتی به او تهمت می‌زنند و اخراج می‌شود. چند روز بعد بار دیگر وقتی مشغول به کار بودم به سرم دست کشید؛ بسیار احساس ناامنی می‌کردم و نمی‌دانستم چگونه باید موضوع را حل کنم تا اینکه عید نوروز به خانه آن‌ها رفتم. حاج‌آقا به بهانه عیدی دادن مبلغی را داخل یقه‌ام گذاشت؛ دیگر برایم غیرقابل تحمل بود با عصبانیت از آشپزخانه بیرون آمدم و به طبقه بالا رفتم. ماجرا را برای دختران او تعریف کردم».

لینک گزارش

www.cheragh.org
روز ارگاسم زنان

امروز در برخی از کشورها روز ارگاسم یا همان اوج لذت جنسی زنان است. زنان همیشه از ابراز تمایلات جنسی خود بازداشته شده‌اند و تنها به عنوان ابزار جنسی برای برآورده کردن نیاز جنسی مردان مجوز برقراری رابطه جنسی داشته‌اند. به همین دلیل غالبا از آن‌ها به عنوان مفعول سکس و رابطه جنسی یاد می‌شود. همین باور باعث شده رابطه جنسی نیز به رابطه‌ای با محوریت مرد و اندام جنسی منتسب به آن‌ها و دخول تصور شود. این در حالی‌ست که بخش قابل توجهی از زنان بدون دخول و با تحریک کلیتوریس به ارگاسم و اوج لذت جنسی می‌رسند، زنانی هستند که برای رابطه جنسی زنان را انتخاب می‌کنند و برخی اوج لذت‌جنسی را با خودارضایی تجربه می‌کنند.

زنانی که از لذت جنسی و سکس بگویند، از تمایلات و فانتزی‌های خود حرف بزنند و یا در روابط خود خواهان عاملیت و توجه به نیازهایشان شوند بی‌حیا و گاه کارگر جنسی خطاب می‌شوند. بخشی از زنان در رابطه ازدواج هرگز توجه لازم به نیازهای جنسی‌شان را دریافت نمی‌کنند و از ترس انگ‌های اجتماعی سکوت پیشه می‌کنند. این درحالی‌ست که دائما افسانه‌هایی در مورد میل جنسی افسارگسیخته مردان مطرح می‌شود که هیچ تناسبی با واقعیت ندارد و تنها بهانه و ابزاری‌ست برای توجیه خشونت جنسی.

امروز روز ارگاسم زنان است، چه سیس چه ترنس، مجرد یا دارای پارتنر، پارتنر زن یا مرد یا نان‌باینری، مباد که در چنین روز فرخنده‌ای اوج لذت جنسی را تجربه نکنید 😁🥰

#روز_ارگاسم_زنان
Forwarded from شاران
شاران📍
گاهنامه | شماره۳
تیر ماه ۱۴۰۱|July 2022

استفاده تجاری از این گاهنامه ممنوع است.
بازنشر نوشته‌ها با ذكر منبع آزاد است
۲۱صفحه
فهرست:
سرمقاله- زنان علاقهمند به دستآورد بخوانند|۴
به عنوان یک کارآفرین زن، چطور شروع کنم؟ | ۶
زنان کارآفرین و هنر و دانش چیدن یک تیم خوب کاری | ۹
هفت اصل برای سبزاندن یک کسب و کار | ۱۲
راهکارهای مذاکره برای زنان کارآفرین: ساکت نباشید | ۱۴
زنان کارآفرین و اهمیت مهارتهای چانهزنی | ۱۷
معجزه چند دقیقه گپ زدن قبل از شروع مذاکره و چانه زدن | ۱۹
اینفوگرافیک |۲
@sharan_zanan
Forwarded from آکادمی چراغ
💡 آکادمی چراغ برگزار می کند 💡

کارگاه آنلاین و رایگان مبارزه با خشونت جنسی

🔸
این کارگاه با هدف بحث و گفتگو و پرسش و پاسخ در خصوص خشونت جنسی در محیط‌های کاری برگزار می‌شود. در این کارگاه به بحث پیرامون مسئولیت مدیران و صاحبان مشاغل در امن کردن محیط کار برای همه خواهیم پرداخت.

🔸
برای ثبت‌نام لطفا از طریق ایمیل با ما در تماس باشید.

🔸
ما پیشنهاد می‌کنیم برای استفاده هرچه بیشتر از این کارگاه، ابتدا با مراجعه به وب‌سایت آکادمی چراغ، دوره آموزشی رایگان ویژه مدیران و صاحبان مشاغل را بگذرانید تا با مفاهیم ابتدایی این حوزه آشنایی پیدا کنید.

🔸

بی‌صبرانه منتظر دیدارتان هستیم تا با هم چراغی برافروزیم 💡

وب‌سایت www.cheragh.org
ایمیل salam@cheragh.org

#آکادمی_چراغ #آزارجنسی #آزارجنسی_درمحیط_کار
Forwarded from آکادمی چراغ
بیش از چهار دهه از تحمیل حجاب اجباری می‌گذرد. در این مدت بارها شاهد خشونت علیه زنانی بودیم که قانون حجاب را طبق دستور حکومت اجرا نمیکردند و تغییراتی در حد و حدود پوشش خود در خیابان به وجود می‌آوردند. مرتضی مطهری پیش از انقلاب در کتاب خود با عنوان “مساله حجاب” کل بدن زن به جز صورت و کفین را عورت می‌داند و از همین رو پوشش کل بدن را ضروری و اسلامی می‌گرفت. نزد او و حامیان انقلابی‌اش، زن به شکلی ذاتی میل به خودنمایی دارد و مرد نیز ذاتا شکارچی است و از همین‌رو حجاب برای حفظ امنیت روانی جامعه وضع شده است تا از تحریک جنسی مردان در اجتماع جلوگیری به عمل آید. عجیب نیست که فرضی چنین ذات‌گرایانه از زنانگی و مردانگی، وجود دیگر هویت‌های جنسی را به‌رسمیت نشناسد. حجاب از آن‌جا که بنای خود را بر دوگانه زن و مرد و جدا کردن آن دو از یکدیگر بنا نهاده قانون خود را علاوه بر زنان بر مردان ترنس، افراد نان باینری و به‌طور کلی هرآن‌کسی که بدن منتسب به زنان داشته باشد تحمیل می‌کند.

لینک مقاله
روز جهانی بدون فرزند

امروز، اول آگوست، روز جهانی بدون فرزند (childfree) است. این روز ویژه افرادی‌ست که انتخاب کرده‌اند فرزندی نداشته باشند و این انتخاب آنها را با تبعیض، سرزنش و طرد مواجهه کرده است.

به اعتقاد برخی فرزندآوری هدف رابطه و به خصوص ازدواج است. آنها به ویژه زنان را مسئول ادامه نسل بشر می‌دانند و با گزاره‌هایی همچون «مادری کمال زن است» زنان را تشویق به فرزندآوری می‌کنند و زنان (و مردانی) که فرزندی ندارند را ناکافی، ناکامل و حتی نابالغ قلمداد می‌کنند. البته باید بدانیم اصرار به فرزندآوری حتی پس از فرزند اول متوقف نمی‌شود. ان‌ها ابتدا می‌خواهند با داشتن فرزند به «کمال» برسی، بعد می‌گویند برای اینکه فرزندت تنها نباشد فرزند دیگری بیاور، بعدتر برای بزرگ کردن خانواده فرزندان بیشتر! متاسفانه حتی گاهی میزان عشق و ثبات یک خانواده با تعداد فرزندان آن سنجش می‌شود.

من فکر می‌کنم به عنوان زنی که انتخاب کرده مادر باشد وظیفه دارم بگویم این نگاه نه تنها غیرواقعی و باعث سرکوب هرچه بیشتر زنان است، بلکه به شدت نقش والد را نیز تقلیل میدهد به غریزه! مادر/پدر بودن مسئولیتی‌ست بسیار بزرگ، سخت و غیرقابل برگشت و گاهی حتی محدودکننده. فکر می‌کنم ما والدین باید علیه این تفکر بربیاشوبیم و تعاریف مقدس‌گونه و بیش‌رومانتیک شده از والدگری را پس بزنیم. البته که تاریخ پر است از والدینی که فرزندانشان را بدبخت کرده‌اند! کافی‌ست درست نگاه کنیم.

والد شدن یک نقش است که الزاما همه علاقه ندارند آن را برعهده بگیرند. اگر انتخاب کرده‌اید که فرزندی نداشته باشید، امروز روز شماست. برای قضاوت‌ها و سرزنش‌هایی که می‌شوید متاسفیم.
از حجاب اجباری

.

در مواجهه با مبحث حجاب اجباری همیشه افرادی هستند که به بهانه‌های واهی سعی میکنند آن را خواست زنان، خواست جامعه و یا اقتضای وضع موجود مملکت جلوه دهند. مثلا می‌گویند این خواست بخشی از زنان است. فارغ از اینکه در چه بستری و با توجه به چه آموزه‌هایی برخی از زنان تصمیم به داشتن حجاب گرفته‌اند، قطعا حذف حجاب اجباری، به معنای بی‌حجابی اجباری نیست.

برخی دیگر آن را خواست جامعه می‌دانند. البته که در فرض آن‌ها جامعه به مردان محدود می‌شود. آنها می‌گویند حتی اگر حجاب اجباری نباشد مردان رضایت ندارند خواهران و مادران و همسرانشان بدون حجاب در جامعه حضور داشته باشند. زنان را نوامیس و ملک و دارایی مرد تلقی می‌کنند و بر این اساس هرگونه تصمیم‌گیری برای زنان را منحصرا در اختیار مردان می‌دانند، حتی تصمیم‌گیری برای پوشش. این دسته از افراد از همان آموزه‌های ناموس پندارانه زن استفاده می‌کنند و مردان را تهییج و تحریک میکنند برای عدم همراهی با مطالبه آزادی پوشش. می‌گویند واقعا «غیرتت» اجازه می‌دهد خواهر/مادر/همسرت بدون پوشش باشد؟ لخت در جامعه بگردد؟ با وجود اینکه کاملا واقفند منظور از عدم وجود حجاب اجباری، اجبار پوشش رایج مانتو و روسری‌‌ست، اما فریبکارانه ازادی پوشش را عریانی و برهنگی معرفی می‌کنند. طبیعتا در جامعه‌ای آزاد، افراد بر اساس سلایق، آب و هوا و مکان، پوشش خود را انتخاب میکنند.

برخی دیگر نقاب روشن‌اندیشی روبروی خود می‌گیرند و می‌گویند من با حجاب اجباری مخالفم، اما در وضع کنونی مملکت آزادی به صلاح خود زنان نیست، جامعه پر از تشنگان و گرسنگان جنسی‌ست! پس زنان باید حجاب داشته باشند. این نگاه توهین به تمام مردان جامعه‌ است که به افرادی فاقد اراده و برده غریزه جنسی تقلیل پیدا کرده‌اند. بر فرض صحت این ادعا که جامعه پر از مردان تشنه است، این وضع معلول سال‌ها تفکیک جنسیتی، تبلیغ حجاب و حیا به عنوان ضامن سلامت جامعه و عدم آموزش است. این دسته البته زنان را نیز فاقد قدرت تشخیص عرف و نرم‌های اجتماعی می‌دانند و فکر می‌کنند در صورت آزادی پوشش، زنان ممکن است با بیکینی در صف نانوایی یا در محل‌کار خود ظاهر شوند!

و بی‌پایان مغالطات زن‌ستیزان برای محروم کردن زنان.

#فمینیسم #فمینیست #زنان #حجاب_اجباری
پایان خودخواسته بارداری؛ از نطفه تا نوزاد

عده‌ای از مخالفان پایان خودخواسته بارداری، باردار شدن را هدیه الهی می‌دانند و ذات بارداری را برکت و نعمت. به همین سبب پایان خودخواسته بارداری را ناشکری تلقی می‌کنند و معتقدند این ناشکری در طول زندگی دامن‌گیر فرد می‌شوند. برخی دیگر بارداری را نعمت نمی‌بینند اما پرسش مهمی مطرح می‌کنند: «تا چه زمانی؟» آن‌ها می‌پرسند تا چه زمانی می‌شود پایان خودخواسته بارداری داشت. برای پاسخ به این پرسش چند نکته را با هم مرور کنیم:

بارداری مراحل مختلفی دارد و غالبا به سه دوره سه ماهه تقسیم می‌شود. در این مدت نطفه حاصل از لقاح اسپرم و تخمک مراحل مختلفی را طی می‌کند و از رویان به جنین و سپس نوزاد تبدیل می‌شود. در بسیاری از مذاهب دمیده شدن روح است که جنین را به انسان و فرد دارای حیات تبدیل می‌کند. این زمان غالبا حدود چهارماهگی جنین است. برخی دیگر داشتن نبض و ضربان قلب را حیات تلقی می‌کنند، برخی تجربه زیستن و به دنیا آمدن را و برخی داشتن امکان حیات مستقل جدا از بدن مادر را. هر قدر بیشتر از آغاز بارداری گذشته باشد پایان دادن به بارداری سخت‌تر می‌شود.

پایان دادن داوطلبانه به بارداری، چالش‌های فیزیکی و روانی جدی برای افراد باردار (زنان، افراد نان‌باینری و مردان ترنس) دارد. این افراد غالبا این چالش‌های کوتاه و میان مدت را می‌پذیرند تا از آسیب‌های مادام‌العمر و همیشگی فرزندآوری تحمیلی بپرهیزند. پس سعی بیشتر افراد بر این است که هر چه زودتر به بارداری‌ای که نمی‌خواهندش پایان دهند تا حداقل آسیب‌های فیزیکی روانی‌اش کمتر شود.

در کشورهایی که پایان خودخواسته بارداری ممنوع نیست، مدت زمان مشخصی برای پایان دادن به بارداری مشخص شده. برخی از کشورها فقط در مرحله رویانی (۸ هفته) اجازه سقط می‌دهند، برخی در سه ماهه اول، برخی تا زمانی که جنین حیات مستقل از بدن مادر ندارد (۲۴ هفتگی) و برخی تنها در صورت خطر جانی برای مادر یا تجاوز.

من در دسته افرادی هستم که تا قبل از اینکه جنین امکان زیستن خارج از بدن مادر را داشته باشد، حیات قائل نیستم و معتقدم افراد باید بتوانند تا قبل از اینکه جنین حیات مستقل داشته باشد، بی قید و شرط به بارداری‌شان پایان دهند و پس از آن تحت شرایطی، از جمله دلایل پزشکی.

البته من به عنوان یک مادر خوب می‌دانم که می‌شود آن رویان چهار هفته‌ای نامستقل را به جان دوست داشت و با عشق پرورش داد و فرزند و بچه دانستش، همچنین می‌شود جنین سه ماهه یا بیشتر را توده سلولی ناخواسته‌ای دانست و سقط کرد.

#پایان_خودخواسته_بارداری
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
زنان معمولی که می‌خواستند جان زنان دیگر را نجات دهند اما مجرم شناخته می‌شدند؛ دِ جینیز (the Janes). این گروه زیرزمینی پایان خودخواسته بارداری در سال‌هایی که سقط خودخواسته در آمریکا ممنوع بود در شیکاگو شکل گرفت. آن‌ها در مستند تازه‌ای به همین نام می‌گویند «زنان به هر کاری دست می‌زدند تا به بارداری‌شان خاتمه دهند، حتی به قیمت جانشان، آن‌ها می‌مردند فقط چون زن بودند و ما فکر کردیم می‌توانیم شرایط را تغییر دهیم»
معرفی مستند دِ جینز و توضیحاتی در مورد پرونده Roe v. Wade و‌ حق پایان خودخواسته بارداری


زنان معمولی که می‌خواستند جان زنان دیگر را نجات دهند اما مجرم شناخته می‌شدند؛ دِ جینیز (the Janes). این گروه زیرزمینی پایان خودخواسته بارداری در سال‌هایی که سقط خودخواسته در آمریکا ممنوع بود در شیکاگو شکل گرفت. آن‌ها در مستند تازه‌ای به همین نام می‌گویند «زنان به هر کاری دست می‌زدند تا به بارداری‌شان خاتمه دهند، حتی به قیمت جانشان، آن‌ها می‌مردند فقط چون زن بودند و ما فکر کردیم می‌توانیم شرایط را تغییر دهیم»

این زنان خط تلفنی را به اینکار اختصاص دادند، شماره تلفن را به اسم جِین (Jane) و یادداشت «حامله‌ای؟ به جِین زنگ بزن» روی تابلوهای اعلانات می‌گذاشتند. زنان با آن‌ها تماس می‌گرفتند و شرایط برای پایان امن بارداری را فراهم می‌کردند و مراقبت‌های بعدی را هم انجام می‌دادند.

جِین‌ها پس از بیش از یازده هزار عمل امن پایان خودخواسته بارداری دستگیر شدند. در حالی که پرونده‌ آن‌ها در حال بررسی بود زن دیگری در تگزاس برای سومین بار باردار شد و تصمیم به پایان بارداری‌اش گرفت اما پایان خودخواسته بارداری در تگزاس ممنوع بود. این زن نورمن مک‌کوروی (Norma McCorvey) بود که به نام (Jane Roe) شناخته می‌شد و علیه دادستان کل تگزاس هنری وید (Henry Wade) طرح دعوا کرد. در نهایت دادگاه فدرال حق پایان خودخواسته بارداری را به رسمیت شناخت و پرونده جِین‌ها مختومه شد.

بر اساس حکم دادگاه فدرال در پرونده رو علیه وید (Roe v. Wade) در طول سه ماهه اول، ایالت‌ها اصلا نمی‌توانستند برای سقط خودخواسته قانون‌گذاری کنند مگر قوانینی برای تسهیل و ایمن کردن پایان خودخواسته بارداری. در طول سه ماهه دوم، دولت‌ها می‌توانستند قوانینی برای پایان خودخواسته بارداری تنظیم کنند، اما فقط به منظور حفظ سلامت مادر و نه برای محافظت از زندگی جنین و در سه ماهه سوم بارداری و چند هفته آخر سه ماهه دوم دولت‌ها می‌توانستند سقط خودخواسته جنین را ممنوع کنند، اما باید قوانینی برای حفظ سلامت مادر در نظر می‌گرفتند.

حالا بعد از نیم قرن، حکم دادگاه فدرال لغو شده و قانون‌گذاری در مورد پایان خودخواسته بارداری به ایالت‌ها واگذار شده. یعنی در ایالتی ممنوع و در ایالت دیگر آزاد خواهد بود. این یعنی زنان طبقه برخوردار اقتصادی با پرداخت هزینه سفر و عمل می‌توانند بر بدن و سرنوشتشان حاکم شوند اما زنان به حاشیه رانده شده که توان پرداخت هزینه سفر به ایالت دیگر و هزینه عمل را ندارند بیشترین آسیب را می‌بینند.

«جِین‌ها»ی دیگری شکل خواهند گرفت.

#پایان_خودخواسته_بارداری
این فیلم کوتاه یک یادآوری دوستانه‌ست برای درس گرفتن از آنچه یک بار از سر گذرانده‌ایم. هما ناطق به عنوان زنی انقلابی، خاضعانه از خیانتش به حقوق زنان می‌گوید. می‌گوید «سازمان» می‌گفت «الان وقتش نیست» از حقوق زنان و حجاب بگویید و تظاهرات کنید، الان مساله «رفتن این حکومت» است و «آزادی». همان سیاست نخ‌نمای قرار دادن مطالبات و حقوق زنان در برابر آزادی!

جای هما ناطق نام نیروهای اپوزوسیون را بگذارید، جای سازمان نام گروه‌های مختلف اپوزوسیون را و داستان همان است. آن‌ها فکر می‌کنند با رفتن یک حکومت همه به آزادی دست پیدا می‌کنند، بدون اینکه روشن کرده باشند می‌خواهند با مساله ساختار مردسالاری سیاسی و اجتماعی چه کنند؟ در چشم فعالان حقوق زنان نگاه می‌کنند و می‌گویند «مساله زنان از اهمیت کمتری برخوردار است» از مسائل زنان سیاست‌زدایی می‌کنند و در صورت لزوم مصادره به مطلوب. چطور می‌شود وقتی زنان برای حجاب از سر برداشتن، ورود به استادیوم، آگاهی‌رسانی در مورد شروط ضمن عقد، برگزاری کلاس‌های مبارزه با آزار جنسی بازداشت و سرکوب می‌شوند، سیاست‌های حکومت برای افزایش جمعیت، کنترل باروری آن‌ها را در دست می‌گیرد، اشتغال و ورزش و خروج از کشورش را مختل می‌کند، فعالیت در حوزه زنان غیرسیاسی باشد؟ فمینیسم کجایش امری جدای از سیاست است؟ و چطور با نادیده گرفتنش ممکن است به آزادی دست یافت؟

برخی از نیروهای اپوزوسیون یک دشمن دارند، جمهوری اسلامی. اما دشمنی و مخالفتی با زن‌ستیزی، کوییرهراسی و نژادپرستی و تبعیضات اتنیکی ندارند و برخی خود زن‌ستیر و کوییرستیزند و ارتجاعی. آن‌ها وعده می‌دهند اگر جمهوری اسلامی برود همه آزاد می‌شویم اما همین امروز رویکردهای زنان ستیزانه دارند، زنان را نادیده می‌گیرند، فعالیت‌های زنان و جامعه کوییر را کوچک و غیرسیاسی می‌پندارند و سرکوب و تهدید فعالان زنان و فمینیست‌ها را بی‌اعتبار می‌کنند. ما نه تنها با حکومت، بلکه باید همزمان با زن‌ستیزان، کوییرستیزان و نژادپرستان اپوزوسیون هم مبارزه کنیم. برخلاف آنچه می‌خواهند باور کنیم؛ با رفتن جمهوری اسلامی همه تبعیض‌ها نمی‌رود. اگر در مسیر رسیدن به آزادی به ما می‌گویند فعلا ساکت باشید، پس آزادی‌ای در کار نیست! اگر امروز که قدرتی ندارند ساکتمان کنند وای به روزی که قدرتی داشته باشند. آزادی بدون زنان، بدون اتنیک‌های مختلف، بدون جامعه کوییر و سایر
گروه‌های به حاشیه رانده شده محقق نمی‌شود.



#فمینیسم #فمینیست #زنان
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
این فیلم کوتاه یک یادآوری دوستانه‌ست برای درس گرفتن از آنچه یک بار از سر گذرانده‌ایم. هما ناطق به عنوان زنی انقلابی، خاضعانه از خیانتش به حقوق زنان می‌گوید. می‌گوید «سازمان» می‌گفت «الان وقتش نیست» از حقوق زنان و حجاب بگویید و تظاهرات کنید، الان مساله «رفتن این حکومت» است و «آزادی». همان سیاست نخ‌نمای قرار دادن مطالبات و حقوق زنان در برابر آزادی!

سازنده: دلارام شمیرانی
جای هما ناطق نام نیروهای اپوزوسیون را بگذارید، جای سازمان نام گروه‌های مختلف اپوزوسیون را و داستان همان است. آن‌ها فکر می‌کنند با رفتن یک حکومت همه به آزادی دست پیدا می‌کنند، بدون اینکه روشن کرده باشند می‌خواهند با مساله ساختار مردسالاری سیاسی و اجتماعی چه کنند؟ در چشم فعالان حقوق زنان نگاه می‌کنند و می‌گویند «مساله زنان از اهمیت کمتری برخوردار است» از مسائل زنان سیاست‌زدایی می‌کنند و در صورت لزوم مصادره به مطلوب. چطور می‌شود وقتی زنان برای حجاب از سر برداشتن، ورود به استادیوم، آگاهی‌رسانی در مورد شروط ضمن عقد، برگزاری کلاس‌های مبارزه با آزار جنسی بازداشت و سرکوب می‌شوند، سیاست‌های حکومت برای افزایش جمعیت، کنترل باروری آن‌ها را در دست می‌گیرد، اشتغال و ورزش و خروج از کشورش را مختل می‌کند، فعالیت در حوزه زنان غیرسیاسی باشد؟ فمینیسم کجایش امری جدای از سیاست است؟ و چطور با نادیده گرفتنش ممکن است به آزادی دست یافت؟

برخی از نیروهای اپوزوسیون یک دشمن دارند، جمهوری اسلامی. اما دشمنی و مخالفتی با زن‌ستیزی، کوییرهراسی و نژادپرستی و تبعیضات اتنیکی ندارند و برخی خود زن‌ستیر و کوییرستیزند و ارتجاعی. آن‌ها وعده می‌دهند اگر جمهوری اسلامی برود همه آزاد می‌شویم اما همین امروز رویکردهای زنان ستیزانه دارند، زنان را نادیده می‌گیرند، فعالیت‌های زنان و جامعه کوییر را کوچک و غیرسیاسی می‌پندارند و سرکوب و تهدید فعالان زنان و فمینیست‌ها را بی‌اعتبار می‌کنند. ما نه تنها با حکومت، بلکه باید همزمان با زن‌ستیزان، کوییرستیزان و نژادپرستان اپوزوسیون هم مبارزه کنیم. برخلاف آنچه می‌خواهند باور کنیم؛ با رفتن جمهوری اسلامی همه تبعیض‌ها نمی‌رود. اگر در مسیر رسیدن به آزادی به ما می‌گویند فعلا ساکت باشید، پس آزادی‌ای در کار نیست! اگر امروز که قدرتی ندارند ساکتمان کنند وای به روزی که قدرتی داشته باشند. آزادی بدون زنان، بدون اتنیک‌های مختلف، بدون جامعه کوییر و سایر
گروه‌های به حاشیه رانده شده محقق نمی‌شود.

سازنده: @delshemirani 🙏🏼

#فمینیسم #فمینیست #زنان
با سلام خدمت راویان و همراهان جنبش من هم ایرانی

ما شاکیان کیوان امام‌وردی که در دوسال اخیر درگیر پیش بردن قانونی پرونده‌ی تجاوز هستیم، ضمن ابراز همدردی و اعلام همراهی با خواهران آزار‌دیده و راویان شجاع تقاضا میکنیم در شرایط حاضر که مشغله‌های فردی و اجتماعی گوناگون برای همه‌ی ما پررنگ است و درمیان اخباری که هرروز به این مشغله‌ها می‌افزاید ما را مانند بسیاری از خبرها به فراموشی و تنهایی نسپارید، زیرا خواسته‌ی متهم فراموش شدن و صحبت نکردن دغدغه‌مندان اجتماعی و مردم است تا بتوانند مانند دادگاه گذشته ما را متهم به اتهامات
واهی کنند.

هجدهم خرداد جلسه‌ی دادگاه ماست که امیدواریم به درستی برگزار شود و به سرنوشت دادگاه‌های قبلی دچار نشود زیرا اگر این جلسات دادگاه به طول بیانجامد شهریور ماه بازداشت موقت او تمام خواهد شد، آزاد بودن این فرد برای همه ی ما خطرناک است و حضور او می‌تواند برای همه ی زنان و جامعه ایجاد ناامنی داشته باشد، خصوصا برای ما حتی فکر کردن به نفس کشیدن در شهری که کیوان امام‌وردی‌ در آن رها باشد وحشت آور است و تنها امید ما بازداشت منجر به محکومیت اوست و یا ناتوانی او در پرداخت قرار وثیقه ای است که از سوی دادگاه صادر خواهد شد.

تنها همراه ما شما عزیزان هستید، در دادگاه‌های گذشته خانواده‌ی متجاوز او را همراهی می کردند ولی ما تنها بودیم، زیرا فاش نشدن هویتمان برای ما باعث می شد تنها تر از همیشه باشیم اما اکنون به واسطه ی دلگرمی های شما دوستان عزیز شما را در کنار خودمان می بینیم.
ما با شما پیمان خواهرانگی می بندیم و در این مسیر که هرروز بیشتر از قبل به ما شجاعت می‌دهد تنهایتان نمی گذاریم.

فراموشمان نکنید
شاکیان پرونده‌ی کیوان امام‌وردی
فرزاد موتمن، گارگردان سینما در متنی مرزهای جنبش من هم را ناواضح دانسته و گفته این جنبش پای پلیس و قانون را به رختخواب مردم باز می‌کند. او ‌همچنین من هم را عقب‌نشینی جنبش زنان می‌دانند. در زیر تاملی می‌کنیم بر این سه نکته:

۱) مساله رضایت جنسی از آنجا که می‌تواند با اعمال قدرت و تحت فشار و تهدید به دست بیاید بسیار پیچیده است و همچنین تحت تاثیر پیچیدگی‌های روابط انسانی(با هر جنس و جنسیتی) قرار دارد و‌ در بسیاری از کشورها قوانین تعریف دقیقی از آن ارائه نمی‌دهند. در کشوری مثل ایران اساسا «رضایت»، میزان تشخیص آزار جنسی و تجاوز نیست! در قوانین کشوری مثل ایران کلمات تجاوز، تعرض و آزار جنسی حتی یکبار در قانون نیامده‌اند و معیار تجاوز بودن یا نبودن رفتاری وجود «علقه زوجیت» بین دو نفر است. یعنی رابطه بدون اینکه زوج شرعی کسی باشید «زنا»ست و خودش جرم، اگر به «عنف/زور» باشد «زنای به عنف» و جرم، در نتیجه تجاوز شوهر به زن اصلا معنا ندارد، زیرا زنا نیست!

می‌تو جنبشی‌ست برای تاکید زنان بر حق بر بدن‌هایشان، می‌تو بدن‌ها و روان‌هاییست که علیه «ناکافی» «ناکارآمد» و «ناصریح» بودن قوانین برمی‌آشوبد و نظم موجود را که بر پایه مردسالاری و فرهنگ تجاوز است را بر هم می‌زنند. من هم علیه مرزهای لایتناهی و ناواضح «قدرت» است که تا بی‌نهایت گسترانده شده.

۲) تجاوز و آزار جنسی رابطه نیست، رابطه رضایتمندانه و مشتاقانه شخصی بین دو یا چند نفر نیست که بگوییم دست پلیس و قانون باید از آن کوتاه باشد. آن‌جایی می‌گوییم دست قانون باید کوتاه باشد که چند نفر با میل و رضایت خود و بدون ضربه به دیگری می‌خواهند در رختخوابشان چه بکنند و چه نکنند، نه در جایی که جرمی در حال وقوع است و یکی دارد از قدرتش علیه دیگری استفاده می‌کند!

۳) می‌تو خیز بلند جنبش زنان است برای نشانه گرفتن ریشه‌ی بسیاری از تبعیض‌ها: قدرت و مرزهای ناواضحش!

موتمن ضمن اعلام همبستگی با راویان می‌تو و مخالفت با می‌تو! همچنین در متن خود گفت «شاید سینما اولین اجتماعی باشد که راه همکاری با زنان را بیاموزد» خواستم ذکر کنم جنبش من هم بیشتر از دو سال است در ایران آغاز شده و اولین‌هایش اتفاق افتاده! سینما عقب افتاده، آنقدر عقب که حتی سیر جنبش من هم در ایران را نمی‌شناسد.

#می_تو #من_هم #فمینیسم
#من_هم آمد که بشود

هر بار زنی روایتی از آزارجنسی مطرح می‌کند پرسش‌هایی مطرح می‌شود از جمله «چرا قبلا نگفته؟» «چرا این‌همه سال سکوت کرده؟» «چرا شکایت نکرده؟» پاسخ به این پرسش‌ها در واقع بخشی از دلایل شکل‌گیری این جنبش است. چون نمیشده! و جنبش می‌تو و من هم و روایت‌گری آزارجنسی اساسا شکل گرفت که بشود! نمی‌شد تک و تنها در برابر سیستم تماما استوار بر قدرت ایستاد، نمی‌شد به تنهایی دست افراد قدرتمند و دارای شهرت و ثروت را از بدن و روان دیگران کوتاه کرد، نمیشد به تنهایی در برابر قربانی‌نکوهی جامعه ایستاد، می‌تو آمد که بشود! که بشود کنار هم بایستیم و سکوت را بشکنیم و دستشان را از بدن‌هایمان، روانمان و سرنوشتمان کوتاه کنیم. من هم جنبشی‌ست شوریده علیه قدرت و ضعف‌های قانونی. من هم، همانطور که از نامش پیداست یک حرکت جمعی‌ست، فریاد زخمی مشترک است، انگار هر بار یکی‌مان آستینی، پیراهنی بالا می‌زند و زخمی نشان می‌دهد و می‌گوید من هم! من هم زخم دارم، من هم رنج کشیدم، من هم سکوت کردم، من هم تجربه آزار جنسی دارم.

برخی دیگر می‌پرسند «از کجا معلوم راست می‌گوید؟» بیایید فکر کنیم با روایت‌گری آزارجنسی چه اتفاقی برای افراد می‌افتد؟ آیا کسی به آن‌ها مدال می‌دهد؟ کسی برایشان دست می‌زند؟ کسی به آن‌ها غرامت می‌دهد؟ آیا دادگاهی عادلانه برگزار می‌شود؟ آیا آزارگر هزینه می‌دهد؟ راوی آزارجنسی در فضای عمومی خود را در معرض آزار دوباره و حتی بیشتر قرار می‌دهد، سینه برای نظرات قربانی‌نکوه و سرزنشگر سپر می‌کند، حذف و طرد می‌شود، از خودمان بپرسیم چرا باید دروغ بگوید؟ چقدر احتمال دروغ گفتن وجود دارد؟( بر اساس پژوهش‌ها این احتمال دو تا هشت درصد است) چرا باید خود را در معرض توهین و تهمت و حذف قرار دهد؟ در جهانی که آغداشلوها هنوز می‌فروشند و نامجوها سینه‌چاک دارند و تقریبا هیچ هزینه‌ای پرداخت نکرده‌اند که هیچ، حلقه‌ای از حامیان در دفاع همیشگی از آن‌ها برخواسته‌اند، کتایون ریاحی‌ها به چه انگیزه‌ای باید دروغ بگویند؟

این‌ها پرسش‌هایی‌ست و نکاتی برای اندیشیدن و برای گفتگو کردن و رسیدن به هدف؛ هدف چیست؟ ناامن کردن فضا برای آزارگران، کوتاه کردن دستشان از روزگارمان.

#می_تو #من_هم #جنبش_روایتگری_آزارجنسی
Forwarded from آکادمی چراغ
امروز هفدهم می، روز جهانی مقابله با همجنسگراهراسی، ترنسجندرهراسی، دوجنسگراهراسی و کوییرهراسی است.  امروز روزی است که برای افزایش آگاهی از این موضوع که اگرچه حقوق افراد دگرباش در دهه‌های اخیر بیشتر شناخته شده است اما این مسیر پر پیچ و خم همچنان پرمانع و وابسته به مرزهای جغرافیایی است. با وجود اینکه هرروزه قوانین ضد تبعیض بیشتری به تصویب می‌رسند، اما تراژدی‌هایی مانند قتل ناموسی علیرضا فاضلی منفرد، جوان همجنسگرای بیست ساله‌‌ی اهوازی به ما نشان می‌دهد که هنوز مسیر طولانی‌ای را باید برای احقاق حقوق دگرباشان طی کرد.

لینک مقاله
Telegram Center
Telegram Center
Channel