View in Telegram
گزارشی از تجربه زنان از آزار جنسی در شرکت‌های خدماتی «وقتی به بدنم دست زد و گفت چه بازویی داری، شوکه شدم و ضربان قلبم بالا رفت؛ به او چشم غره‌ای رفتم و آشپزخانه را ترک کردم. نمی‌دانستم به حاج‌خانم بگویم یا نه. نگران بودم من را مقصر بداند. چون شنیده بودم هر کارگری به خانه آن‌ها می‌رود بعد از مدتی به او تهمت می‌زنند و اخراج می‌شود. چند روز بعد بار دیگر وقتی مشغول به کار بودم به سرم دست کشید؛ بسیار احساس ناامنی می‌کردم و نمی‌دانستم چگونه باید موضوع را حل کنم تا اینکه عید نوروز به خانه آن‌ها رفتم. حاج‌آقا به بهانه عیدی دادن مبلغی را داخل یقه‌ام گذاشت؛ دیگر برایم غیرقابل تحمل بود با عصبانیت از آشپزخانه بیرون آمدم و به طبقه بالا رفتم. ماجرا را برای دختران او تعریف کردم». 🔗لینک گزارش www.cheragh.org
Telegram Center
Telegram Center
Channel