شکاف اجتماعی حجاب
(همین اول بگم که به لزوم قانون پوشش و اجراش توسط ضابط معتقدم. میتونید ادامه ندید)
- چی شد؟ دوسال پیش که تقریبا گشت ارشاد شکل کار بود، موجی علیه گشت شروع شد و وسط ۴٠١ به مهسا امینی رسید و اکثر طرفداران حجاب هم فکر میکردند "مشکل گشت ارشاده". حالا خوشبختانه یکسال و نیم هم گشت جمع شد تا راهکارهای جایگزین فرهنگی و عرف و ... امتحان بشه و نتیجه اش معلومه.
حالا همونطور که پیش بینی میشد دوباره گشت برگشته و ما هم برگشتیم سر سال 1401.
- چی میشه؟ بازتاب برخوردهای گشت صحنه های احساسی متعددی میسازه که افکار مجازی رو آزرده میکنه. بخشی از معتقدین به حجاب به خاطر مصلحت میگن که گشت رو جمع کن، ضد اسلام ها هم میان وسط و بخشی از معتقدین به حجاب هم به خاطر اسلام از وضعیت حمایت میکنند. بخش نامعتقد به حجاب هم روز به روز احساسی تر شده و تنش بالاتر میره. همه چیز تبدیل میشه به نبرد حق و باطل. بالاخره اینقدر هزینه بالا میره که یکطرف کوتاه بیاد تا دور بعدی.
- چی باید کرد؟ بعد از دو سال ما نباید دوباره این راه رو بریم. داستان به سادگی "همه چیز تقصیر گشته" یا "پوشش هر کس به خودش مربوطه" نیست. ما داخل یک حلقه تکراری افتادیم که بازیگرهاش خیلی زیاده. اولین کاری باید بکنیم اینه که ایده ها رو بیشتر از 2 قطبی ببینیم. ما بین بودن و نبودن گشت مختار نیستیم. باید یک مرحله عقب تر از گشت رو ببینیم. اگر ملاک ها رو فهرست کنیم میتونیم افراد و ایده هاشون رو اینطور ببینیم:
🔸 کسانی که اصلا به اسلام باور ندارند: پوشش رو فردی می بینند. پس هر کی هر چی بپوشه مجازه و بدنش به خودش مربوطه. و این بهترین نمایش ضد دینیه.
🔸 کسانی که به اسلام باور دارند اما به حجاب اعتقاد ندارند: برخلاف تقریبا همه مجتهدین اسلام میگن حجاب نبوده و نهایتا به همون پوشش فردی میرسند.
🔸 کسانیکه به اسلام و حجاب باور (*نه الزاما رعایت) دارند اما قانونگذاری پوشش رو قبول ندارد: مثل نماز و خمس این مساله رو باید خود مسلمان عمل کنه نه دولت.
🔸 کسانی که به اسلام و حجاب باور (*) دارند و قانون پوشش رو لازم میدونن ولی اجرای قانون رو لازم نمی دونن: بالاخره باید مرزی برای نپوشیدن تعیین کرد اما برای اجرا لزومی نیست.
🔸 کسانی که به اسلام و حجاب باور (*) دارند و قانون پوشش و اجرای قانون رو لازم می دونن ولی گشت رو قبول ندارند: عموما میگن باید کار فرهنگی کرد به جای پلیس.
🔸 کسانی که به اسلام و حجاب باور (*) دارند و قانون پوشش و اجرای قانون و گشت رو لازم میدونن ولی این رفتار گشت رو درست نمیدونن: میگن برخورد فیزیکی شدید گشت باعث بی ارزشی هدف میشه
🔸 کسانی که به اسلام و حجاب اعتقاد (*) دارند و قانون پوشش و اجرای قانون و گشت رو لازم میدونن و همین گشت رو قبول دارند: راه دیگه ای جوابگو نیست و مقاومت یه عده هم طبیعیه.
ببینید چقدر تنوع نظر وجود داره که ما در دو قطبی "گشت-بدن خودمه" همه اینها رو ملزم میکنیم که یکطرف رو انتخاب کنند. بسیاری از کسانی که حجاب رو رعایت نمیکنند با ززا همراهی نکردند. این نکته مهمیه که به ما یاداوری میکنه اون بین فضای زیادی وجود داره. اگر از جامعه بپرسید که قانون برای پوشش لازمه؟ اکثریت با شما موافقت خواهند کرد ولی اگر بپرسید که گشت درسته؟ خیلیها مخالفت میکنند.
حالا به این پیچیدگی اضافه کنید تبلیغات و نیت های سیاسی و جنگ روانی و ... ماجرای حجاب امروز به تسویه حساب و یقه گیری تبدیل شده. از طرف دیگه یک بعد هویتی شدید هم پیدا کرده، یک کلاف عجیب درهم که تهش یکطرف بگه اصلا "ولش کن بزار هر کی هر چی خواست بپوشه" و اونطرف بگه "ولش کن بزار بزنیم پدرشون رو دربیاریم". دوقطبی اینطور کار میکنه.
بدخواهانی که اصلا اسلام و دین رو قبول ندارند فیلم احساسی گشت را نشان میدهند و به "بدن خودشه به دیگران چه" میرسند. مساله رو یه مشکل فردی میکنند و افق دید آدمها رو می بندند. به قانون پوشش میگن حجاب "اجباری" و حتی از محجبه ها یارگیری میکنند. این وسط برای روغن کاری از "عرف درستش میکنه" استفاده میکنند و کم کم میرسند به "اصلا اسلام حجاب نداره". بی حیایی رو به کنش قهرمانانه و شجاعت بدل میکنند و ناگهان میبینی زن و دختر با حیای ایرانی هشتگ میزنن که "من سلیطه ام"! اون وقت اینوریها - حتی افراد غیر مذهبی- که میبینن یک مشت ضد دین و سلیطه پرچمدار شده اند مجبورند بایستند که حداقل سیل شهر را نبرد و از نقد رفتار گشت بپرهیزند.
ما باید از این دو قطبی خارج بشیم و برای خروج اول باید صحنه رو روشن کنیم. باید جامون رو در این طبقه بندی ببینیم و صرفا بخاطر مخالفت با چیزی سینه زن شعارهای دیگری نشیم. اینکه بفهمیم ماجرا خیلی پیچیده است و دکمه ساده ای وجود نداره که بزنیم. از احساسات و تنش و برخورد و جوگیری و قهرمان بازی پرهیز کنیم و فضا را آرام کنیم. و باور کنیم این مساله به زمان نیاز داره. شاید پنج سال.
#یادداشت@salmaneshoon