View in Telegram
ای دختری که راه نمی‌یابد خورشید هم به نیمه‌ی تاریکت شب نَشت می‌کند به فراسوها از خط‌چشم مشکیِ باریکت در اوج خاطرات مه‌آلودم صورت به آسمان تو می‌سودم ای کاش در برهنگی‌ات بودم مانند دست‌های تو نزدیکت نایی نمانده در تن من دیگر تنظیم کن حوالی دل یا سر ای دسته‌نقره! می‌کشی‌ام آخر در انتظار لحظه‌ی شلیکت با قهر کردن از خود و بیگانه راهی شو از اتاق به میخانه بنویس روی آینه: "دیوانه" با نوکِ سرحنایی ماتیکت ای لهجه‌های فارسی‌ات شیرین! تلفیق هفت چشمه‌ی سحرآگین باید تو را به چند نَمَط بوسید تهرانی و هراتی و تاجیکت در روزهای اول تابستان تبدیل می‌شوی به شرابستان وقتی نسیم و گَرده‌ی گل با هم اقدام می‌کنند به تحریکت بُردی مرا دوباره مرا بردی تا آخرین ستاره مرا بردی این قلب سرسپرده مبارک‌باد این مرد پاک‌باخته تبریکت! #سعید_مبشر @saeid_mobasher_71
Telegram Center
Telegram Center
Channel