بسیار واضح است که در این جهان دودوتا همان چهارتای معمولی نیست.
هرچقدر تجربه این مطلب را محکم توی صورتمان میزند و آن را با شکوه ثابت می کند منطق نمیپذیرد و مجددا با همان فرمان همیشگی خودش قیاس میکند.
سه روز مسافرت میروی دوکیلو وزن اضافه میکنی ۱۵ روز جان میکنی تا برگردی سرجای اولت.
مدتها پس انداز میکنی همه را در چند روز تمام میکنی و میشوی مثل روز اول به اضافهی کمی تجربه
آبروی چندین و چندسالهات با اتفاقی حرفی ماجرایی در چند دقیقه به باد میرود و خلاصه تناسب بین زمان و دستاورد آنطور که انتظار میرود رعایت نمیشود، روزهای سخت برایت نمیگذرد و روزهای خوش مثل باد….
من هنوز نتوانستهام دست دنیا را بخوانم
ذهن منطقیام به دست فرمان تجربه عادت نکرده
هنوز متعجب میشوم جا میخورم کم توقعیام میشود و هنوز کودکانه انتظار دارم دو دوتا چهارتا شود حتی بلکه پنجتا و هنوز دوست دارم نسبت زمان به اتفاقات با عقل من هم جور در بیاید!
یا لااقل با احساسم
من!
من؟
ای هر منات هفتاد من…..
در این خلقت تو کی هستی که باید همه چیز به ظن تو متناسب باشد؟!
دست خودم را میگیرم میبرم کمی عقبتر مینشانم و به خودم نهیب میزنم که : نگاه کن! حیرت کن! بدان که بسیاری را نمیدانی! فروتن باش! اعتراف کن که نمیدانی و کسی هست که میداند و همین و تمام!
سرم را پایین میاندازم خجالت میکشم اما هنوز نمیفهمم…..
#ساغرطباطبایی #تیرنوشت۱۴۰۳🆔@saagharaneh