دو ماه چقدر زود گذشت، انگار همین دیروز بود که در کارگاه نویسندگی آنلاین ثبتنام کردم. هر شب، رأس ساعت هشت، پشت صفحه لپتاپ مینشستم و در سکوت به درسها گوش میدادم. عادت به صحبت نداشتن همیشه همراه من بود، تا جایی که استاد مهراس چندین بار یادآور شدند، "رخسار هیچ صحبتی در صنف ندارد."
این سخنان من را به یاد روزهای مکتب میانداخت، جایی که یکی از استادانم بارها میگفت: "رخسار شاگرد چپ صنف است آرام و بیحرف." اما برخلاف گذشته، این بار حس کردم آرام بودنم چیزی را از من نمیگیرد، بلکه درِ دنیای تازهی را به رویم باز میکند.
کارگاه نویسندگی برایم فراتر از یک تجربه معمولی بود. اینجا یاد گرفتم که حتی در سکوت میتوان صدایی پیدا کرد؛ صدایی که در میان خطوط نوشتههایم جاری است.
در کنار استاد همصنفان نویسندهام نیز در این مسیر همقدم شدند؛ کسانی که همچون من، تازه به دنیای نوشتن پا گذاشته بودند.
ما نویسندگان تازهکار، در این مدت کوتاه، با هم در این راه پر از کلمات و احساسات قدم زدیم. هر شب که نوشتههای یکدیگر را میخواندیم، انگار بخشی از دل یکدیگر را لمس میکردیم گاهی غم، گاهی شادی، گاهی ترس از نوشتن و گاهی امیدی که در دل کلمات پنهان بود. ما با هم داستانهایمان را ساختیم، ایدههایمان را به اشتراک گذاشتیم و در کنار هم رشد کردیم.
نویسندگی به من راهی داد تا افکار و احساساتی که همیشه در درونم بود را به زبان بیاورم.
این دو ماه کوتاه برای من آغازی بود؛ آغاز سفری به دنیای زیبای نویسندگی، جایی که هر کلمه داستانی از دنیای درونم را روایت میکند.
#رخسار_امینی