#سپید ⁵
تمام شب را
در خیابانهای بیچراغ
دنبال تو گشتم،
هر قدمم سنگینیاش را از یاد برده بود،
فقط صدای نفسهایت را میشنیدم
که در باد میرقصید
و در دل شب
حس میکردم که
تو هنوز در جایی نزدیک هستی.
چشمانت
دریچهای به عمق رازهاست
در دل تاریکی میدرخشد
چون ستارهای تنها.
روزی را به یاد میآورم
که سایهها را کنار زد
نور چهرهات
همیشه در آغوشم بود.
چقدر زیباست
که در میانه این شبها
به یاد تو باشم
و غرق شوم در درخشش نگاهت
که هیچگاه نمیتواند پنهان شود.
آیا میدانی؟
هر واژهای که در سکوت بینمان گم میشود
مانند معماست
که هیچوقت پایان نمییابد.
و من همچنان در این میان
انتظاری دارم
که شاید هرگز نرسد.
اما همین انتظار
تمام جهانم است
که از آن عبور نخواهم کرد.
#رخسار_امینی