داستان زندگی شهدا

#شهید_احمد_پلارک
Канал
Логотип телеграм канала داستان زندگی شهدا
@zendegishahidПродвигать
138
подписчиков
31,4 тыс.
фото
11 тыс.
видео
2,56 тыс.
ссылок
"﷽ " امروز فضیلت زنده نگہ داشتن یاد #شهدا کمتر از #شهادت نیست مقام معظم رهبرے❤️ به امیدِ روزی که بگویند؛خـادِمٌ الشٌـهدا به شــهدا پیوست تبادل و تبلیغ نداریم🚫 لینک ما درایتا👇 http://eitta.com/@zendegishahid
#خاطرات_شهید

🔰شهیدی که سنگ مزارش #همیشه معطر است

●او فرمانده آر پی‌چی‌زن‌های گردان عمار در لشکر 27 حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلم بود. در یکی از پایگاه های زمان جنگ، به عنوان یک سرباز معمولی کار می‌کرد.

●خدمت به رزمنده ها را دوست داشت. مثل همیشه برای سرکوبی و مبارزه با نفس داوطلبانه مشغول نظافت دستشویی ها بودبرایش مهم نبود که بدنش همیشه #بوی_بد توالتها را بدهد.

●او همیشه مشغول نظافت توالت های پایگاه بود و همیشه بوی بدی بدنش را فرا می گرفت. در یک حمله هوایی در حال نظافت بود که موشکی به آنجا برخورد می‌کند و او شهید و در زیر آوار مدفون می‌شود.

●بعد از بمب باران، هنگامی که امداد گران در حال جمع آوری زخمی ها و شهیدان بودند، متوجه می‌شوند که بوی شدید "گلابی" از زیر آوار می آید. وقتی آوار را کنار می‌زدند با پیکر پاک این شهید روبرو می‌شوند که غرق در بوی گلاب بود

●هنگامی که پیکرآن شهید را در #بهشت_زهرا تهران، در قطعه 26 به خاک می‌سپارند، همیشه سنگ قبر این شهید نمناک می‌باشد به‌طوری که اگر سنگ قبر شهید پلارک را خشک کنید، از آن طرف سنگ از #گلاب مرطوب می شود

#شهید_احمد_پلارک
#سالروز_ولادت
@zendegishahid
#فرازے_از_وصیت_نامہ

حسین(ع)جان وقتی کہ مابہ جبهه میرویم بہ این نیت میرویم
انتقام #سیلی بازوی ورم
و سینہ سوراخ شده را بگیرم...

#شهید_احمد_پلارک🌷
@zendegishahid
#فرازے_از_وصیت_نامہ

حسین(ع)جان وقتی کہ مابہ جبهه میرویم بہ این نیت میرویم
انتقام #سیلی بازوی ورم
و سینہ سوراخ شده را بگیرم...

#شهید_احمد_پلارک🌷
#ایام_شهادت
@zendegishahid
@zendegishahid

#خاطرات_عاشورایی

شب عاشورا همه بچه ها را جمع کرد و
گفت: حُرّ وقتی توبه کرد امام بخشیدش و به جمع خودشون راهش داد. بیاین ما هم امشب حُرّ امام حسین بشیم. نصف شب که شد گفت: پوتین هاتون رو در بیارین؛ بندهای پوتین ها را به هم گره زد. بعد تویشان خاک ریخت و انداخت شان روی دوشمان.
گفت: حالا بریم...
چند ساعتی توی بیابان های کوزران پیاده رفتیم و عزاداری کردیم. آن شب احمد زمزمه هایی داشت که تا آن موقع نشنیده بودم....

#شهید_احمد_پلارک به روایت #علی_اکبری

منبع: خط عاشقی۱، خاطرات عشق شهدا به امام حسین و روضه های کربلا، حسین کاجی، انتشارات حماسه

@zendegishahid
#سیره_شهدا

✮ بعد از خواندن هردو رکعت نماز شب، می خوابید و بیدار می شد تا دو رکعت دیگر بخواند.
از او سوال شد چرا؟
گفت:
#نفس_را_باید_رنج_داد_تا_پاک_شود

#شهید_احمد_پلارک

@zendegishahid