داستان زندگی شهدا

#رسیدگی
Канал
Логотип телеграм канала داستان زندگی شهدا
@zendegishahidПродвигать
138
подписчиков
31,4 тыс.
фото
11 тыс.
видео
2,56 тыс.
ссылок
"﷽ " امروز فضیلت زنده نگہ داشتن یاد #شهدا کمتر از #شهادت نیست مقام معظم رهبرے❤️ به امیدِ روزی که بگویند؛خـادِمٌ الشٌـهدا به شــهدا پیوست تبادل و تبلیغ نداریم🚫 لینک ما درایتا👇 http://eitta.com/@zendegishahid
🔰 #خاطره_عجیب | #رسیدگی حاج احمد متوسلیان به خانواده #ضد_انقلاب
📌 #یادبود_راه_شهیدان

💌 یکی از فرماندهان #حزب_دموکرات روبه روی حاج احمد در مریوان می جنگید. به گوش حاج احمد می رسد که زن و بچه فرمانده حزب دموکراتِ ضد انقلابِ دشمنِ تو ، در همین شهر مریوان با #فقر دارد دست و پا می زند و کسی را ندارد که کمکش کند. احمد ، ساعت ۱۱ شب بلند می شود و به خانه دشمن ضد انقلاب خود می رود.
درب خانه را می زند. زن با ترس درب خانه را می بندد که حاج احمد پای خود را لابه لای درب می گذارد و به او می گوید: « نترس خواهرم؛ من احمد متوسلیانم. » زن با لحن و برخورد احمد آرام می شود. احمد دست در جیبش می کند و می گوید: « من ماهی چهار هزار تومان #حقوق می گیرم. بیا این دو هزار تومان مال تو و دو هزار تومان هم مال من! خدا بزرگ است می رساند ... »
راوی سردار مجتبی عسگری (برنامه ماه عسل)

🗓 ۱۴ تیرماه، سالروز ربوده شدن جاویدالاثر #حاج_احمد_متوسلیان و یاران همراهش


#الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَـــ الْفَـــرَج🌸

@zendegishahid
@zendegishahid

‍ ابراهیم گفت:
سید ماشینت رو امروز استفاده می کنی؟

گفتم:
نه!

ابراهیم #ماشین رو گرفت و #عصر بود که آوردش.

پرسیدم:
کجا می خواستی بری؟

گفت:
هیچی، #مسافرکشی می کردم!

با #خنده گفتم:
#شوخی می کنی؟

گفت:
نه!
حالا هم اگه کاری نداری پا شو بریم یکی دو جا کار داریم.

می خواستم برم داخل #خونه که آماده بشم، گفت:
اگر چیزی هم تو خونه داری که استفاده نمی کنی مثل #برنج و #روغن بیار که برای چند نفر احتیاج داریم!

رفتم مقداری برنج و روغن آوردم،
بعد هم رفتیم جلوی یه #فروشگاه.
ابراهیم مقداری #گوشت و #مرغ و...خرید و آمد سوار شد.
از پول خُرده هایی که به #فروشنده می داد، فهمیدم همان پول های مسافر کشی باید باشد!

بعد با هم رفتیم #جنوب_شهر و به #خانه چند نفر سر زدیم.
من اونها رو نمی شناختم!

وقتی درِخونه ای می رفت و وسائل رو تحویل می داد می گفت:

ما از #جبهه اومدیم و این ها هم #سهمیه شماست!

ابراهیم طوری حرف می زد که طرف مقابل اصلاً احساس #شرمندگی نکنه واصلاً خودش رو هم مطرح نمی کرد!

بعد ها فهمیدم خانه هایی که رفتیم، منزل چند تا از بچه های #رزمنده بود که مرد #خانواده در جبهه حضور داشته و برای همین ابراهیم به آن ها #رسیدگی می کرد...

#شهید_ابراهیم_هادی
📚 سلام بر ابراهیم

به ما بپیوندید↙️↙️↙️
@zendegishahid