این نقاشی رو دی ماه پارسال از پنجره اتاق سه، از روی تختم کشیدم...منظره ایه که از اون تخت پیداست، یه روباه هم هست، این روباه با بچش وقتی برف میاد سر و کلشون پیدا میشه و دنبال غذا میگردن. بچه ها تعریف میکردن یکبار این روباه زده به قفس مرغ های رو به روی بند پنج و شیش که نزدیک همه. از زیر یه تونل زدن به قفس مرغ ها و خلاصه نذاشتن تو زمستون گرسنگی بکشن.
#سپیده_کاشانی عزیز، هر وقت این روباه با بچش می اومد دنبال غذا صدامون میزد بیایم نگاهش کنیم. چیزهای کمی بود که کاشی رو تو زندان واقعا سر ذوق بیاره، ولی والیبال و این روباه از اون چیز های کم بود.
وقتی این نقاشی رو کشیدم اول گذاشته بودیمش رو میز ورودی اتاق سه و به دیوار تکیه داده بودمش خشک بشه، اینقدر بچه ها و مخصوصا
#مریم_حاجی_حسینی گفت پس کو روباهه، که دوباره شروع کردم روباه رو کشیدم.
این تپه های معروف اوینه، این منظره رو فقط زندانی ها تونستن ببینن، اینا همون تپه های معروف و شاهد اعدام هاست...
حالا بعد از گذشت چند دهه، این روزها هم خبرهای زیادی از اعدام میشنویم...
#بند_نسوان_اوین #نه_به_اعدام*رنگ روغن روی ملحفه های زندان
🖍ویدا ربانی
خبرنگار زندانی