🚩 برای نیلوفر بیانی و سپیده کاشانی، فعالان محیط زیست که در زندان اندبعد از آنهمه شلوغ بازی و ادا اطوار حالا که تولد نیلوفر و
سپیده از راه رسیده دستم روی کیبورد خشک شده و از مغز فرمان نمیگیرد؛ چه حرف مهمی میتونم به دوستانم بزنم که ۵ سال اخیر را در زندان بودهاند؟ به دوستانی که آبان ۹۸ را از دیگر زندانیها شنیدهاند، تغییرات خیابانهای تهران را در اعزام به مراکز درمانی دیدهاند و هرشب حوالی شام ۲۰:۳۰ نگاه میکنند؟ اینجا برای کی مینویسم؟ برای هرکس مینویسم، برای
سپیده و نیلوفر نیست. بعضی حرفها نیاز به حضور دارند، نیاز به آزادی، نیاز به معاشرت رودرو بدون نگرانی به پایان رسیدن روزهای مرخصی.
تصمیم میگیرم به جای خطاب به نیلوفر و
سپیده، درباره آنها بنویسم:
#نیلوفر_بیانی موهای نرم و فرفریای دارد و صبحها که از خواب بیدار میشود لپهایش کمی گل میاندازد. نامبرده در طول ۳۰ سال زندگی که بیرون از زندان داشته زیرآب ماهیها را شمرده و روی زمین پیگیر بحرانهای مرتبط با تغییر اقلیم و یوزپلنگ و دوستانش بوده. در ۵ سالی که در زندان گذرانده در حیاط زندان گوجه فرنگی و بادمجان کاشته و با برگهای باغچه برای همان باغچه کود درست کرده است. نیلوفر را سال ۹۸ برای بار اول در زندان اوین دیدم و او ژاکتش را به من داد تا از سرما نلرزم. نیلوفر کارش درست است.
#سپیده_کاشانی با چشمهایی تیله مانند شبها بعد از حمام پیراهن روشنی به تن میکند که درخشش چشمهایش را چند برابر میکند.
کاشانی در سالهایی که بیرون از زندان بوده به همراه همسر خوش قدوبالایش
#هومن_جوکار، که از قضا برای تمام سوالهای عجیب من درباره حیوانات پاسخ مناسبی دارد، سالها در ایران از این گوشه به آن گوشه رفتهاند و سعی کردهاند یوزپلنگ و دلفین و یک سری موجود دیگر را شاد و زنده نگه دارند.
سپیده در پنج سال اخیر که در زندان است به یکی از ستارگان تیم والیبال تبدیل شده و کیفهای چرمی را بسیار حرفهای میدوزد. او میتواند برای همه بند حلیم درست کند و داور مسابقه پینگپونگ هم باشد. سال ۹۸ بار اولی که
سپیده را در زندان اوین دیدم، مرا به هواخوری برد و دمنوش بابونه به دستم داد.
سپیده کارش درست است. چیزهایی که نوشتم تلاش دستوپا شکستهای بود برای معرفی کسانی که احساس میکنم برای شناختنشان نیاز به سالها معاشرت دارم. این حکم ناعادلانه تا کجا و تا به کی باید نیلوفر و
سپیده و انسانهای دیگر را از آزادی دور کند؟ تا به کی باید عکسی بگذاریم و چند خطی بنویسیم تا خشم و اعتراضمان را نشان دهیم؟ از من بپرسید، وقت آن رسیده که امید برای طبیعت دوباره زنده شود. حتی دیر هم شده. تولدتان مبارک، به خانه بیایید.
از اینستاگرام رها عسگری زاده
#زنان_مبارز #زن_زندگی_آزادی #زندانی_سیاسی_آزاد_باید_گردد @zan_j