زن و جامعه (زن کارگر)

#مادران_دادخواهی
Канал
Запрещенный контент
Политика
Социальные сети
Образование
Персидский
Логотип телеграм канала زن و جامعه (زن کارگر)
@zan_jПродвигать
2,08 тыс.
подписчиков
17,1 тыс.
фото
14,3 тыс.
видео
5,21 тыс.
ссылок
تماس با ما : @Zan_jameh Women's emancipation
#مهسا_یزدانی_ولشکایی مادر #محمدجواد_زاهدی، از جانباختگان انقلاب «ژن ژیان ئازادی»، با دریافت ابلاغیه‌ برای سپری کردن حبس تعزیری ۵ ساله خود احضار شد.

با توجه به ابلاغیه‌ ارسال شده، مهسا یزدانی ولشکاوی باید ظرف مدت یک هفته از تاریخ دریافت ابلاغیە به شعبه اجرای احکام دادسرای عمومی و انقلاب ساری مراجعه کند.
مهسا یزدانی قبلا توسط شعبه اول دادگاه انقلاب ساری به تحمل  ١٠ سال حبس بابت «اهانت به مقدسات  اسلامی و تحریک مردم به برهم زدن امنیت ملی» و ۲ سال حبس تعزیزی بابت «توهین به رهبری» و بە اتهام «فعالیت تبلیغی علیه نظام» به تحمل ١ سال حبس،  در مجموع ۱۳ سال حبس و بعنوان مجازات تکمیلی هم بە منع خروج از ایران محکوم و این حکم  ۲۸ آبان ماه ۱۴۰۲، توسط قاضی شعبه ۸ دادگاه تجدیدنظر استان مازندران، عینا تأیید و  با اعمال ماده ۱۳۴ قانون مجازات اسلامی، مجازات اشد یعنی ۵ سال حبس برای وی قابل اجرا خواهد بود.
#قیام_ژینا
#مادران_دادخواهی
@zan_j
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
گوهر عشقی در حمایت از مادران دادخواه دربند نیروهای امنیتی

«دیگر نمی‌خواهم‌هیچ مادری رخت عزا بر تن کند»

#به_جرم_دادخواهی https://t.co/fMxTjejTME
#مادران_دادخواهی
#زنده_باد_جنبش_نان_کار_آزادی
زادروز سعید زینالی🌹
«روزی که با به دنیا آمدنت مادر شده‌ام، نور و روشنایی به خانه من آمد. فکر می‌کردم روشن‌ترین خانه دنیا را دارم، اما بیست‌و‌سه سال بعد که تو را از خانه‌ام ربودند. خانه برایم از شب سیاه‌تر شد.

کفش‌هایم را پوشیدم، به هر جا که می‌توانستم رفتم و‌ سراغ تو را گرفتم. هر چه بیشتر گشتم کمتر یافتمت. اگر توان پاهایم اجازه می‌داد، می‌خواستم تمام خانه‌های دنیا را زنگش را بزنم و بپرسم آیا سعید مرا دیده اید؟
مگر می‌شود کسی در این شهر یکبار چشم‌های تو را دیده باشد و تو را به یاد نیاورد؟ مگر می‌شود من بگویم «من مادر سعیدم» و کسی جوابم ندهد؟

حالا که ناتوانم از رفتن به خانه‌ها. مسببین این روزگار تلخمان، آن‌ها مرا صدا می‌زنند و از من می‌خواهند تو را فراموش کنم.

به هر فرصتی مرا در اطاقی روی یک صندلی می‌نشانند و صدایی با تحکم به من می‌گوید: «چرا فراموش نمیکنی پسری داشتی؟ برای استخوان سعیدت به این در و آن در میزنی؟»

پرسیدند: «فلان جا، فلان استخوان را نشانت می‌دهیم و می‌گوییم سعید است، آرام میشوی؟» با دست راستم به قلبم کوبیدم و‌ گفتم اگر من مادرش هستم از استخوان‌هایش سعیدم را میشناسم!

بله من مادری هستم که پسرم را با استخوانش می‌شناسم و همان پسری که امروز زادروزش است و اگر بود، زیباترین قاب دنیا را با حضورش می‌ساختم.

پسرم تولدت مبارک
۳۱ شهریور ۱۴۰۰
«اکرم نقابی» مادر سعید

- آنچه خواندید دل‌نوشته اکرم نقابی به مناسبت زادروز سعید زینالی بود. که اگر زنده بود، ۴۵ ساله شده بود.

سعید زینالی، فارغ‌التحصیل رشته کامپیوتر از دانشگاه تهران، فقط ۲۲ سال داشت که در ۲۳ تیر ۱۳۷۸ در منزل پدری‌اش بازداشت و به مکانی نامعلوم منتقل شد؛ درست پنج روز پس از اعتراضات دانشجویان دانشگاه تهران به توقیف روزنامه «سلام» در ۱۸ تیر ۱۳۷۸ و یورش ماموران امنیتی به کوی دانشگاه تهران.
خانواده سعید علی‌رغم جستجوها و پیگیری‌‌هایشان از نهاد‌های امنیتی تا سازمان‌های قضایی جمهوری اسلامی و حتی سازمان‌های حقوق بشری بین‌المللی، تا کنون به نتیجه‌ای نرسیده‌اند و هرگز پاسخی برای این‌که «سعید کجاست؟» یا «اگر کشته شده، پیکر او کجاست؟» دریافت نکرده‌اند.

اکرم نقابی؛ مادری که می‌پرسد سعید من کجاست؟


#اکرم_نقابی #سعید_زینالی #مادران_دادخواهی
@zan_j