از یادداشتهای محمود درویش
...
سپيدهدم امروز، سیام ژوئيه، دولت اسرائيل برتری نظامی قاطع خود را جامهی عمل پوشاند: در
#قانا بر کودکان پيروز شد، و آنان را تکه تکه کرد. کودکان در خواب بودند و خواب میديدند که سالم به بستر و رختخواب اصلی خود، باز میگردند. شايد هم خواب يک
#صلح کوچک را میديدند بر اين زمين کوچک. خواب میديدند که آرام آرام بزرگ میشوند و در آغازین روزهای پائيز به مدرسه میروند، خواب میديدند که از مدرسه فرار میکنند اما نه از هراس هواپيماهای دشمن بلکه به دليل به ستوه آمدن از درس جغرافیا. اما در خواب کشته شدند بیآنکه بيدار شوند و سپس بترسند و فرياد بزنند. خواب بودند و خواب ماندند... دستهای برخی از آنان بر سينههاشان بود، برخی هم دستهاشان قطع شده بود. دير زمانیست که ديگر اشک نمیریزم، از آن زمان که فهميدم اشکم باعث شادمانی آنانیست که مردهام را دوست دارند. اما آنان که ما را مُرده میخواهند امروز سرمست از پيروزیشان شادمانی میکنند. سرمستاند از اينکه غريزه نفرت و قتلِ رايگان بر سرشت عشق کودکان به مادرانشان پيروز شده است. نه، شير سياه نيست. شير، خونِ روان و خشکيده است. پس این بار گريه کنم بدون احساس گناه و بدون هراس از ملامت اين و آن. قاتلان، همانها که قانای اول را مرتکب شدند از ترس اينکه فراموش کنيم بار ديگر نمايش و اجرای کشتار را تکرار میکنند، مبادا کسی از ما باور کند که رؤياهای کودکانمان که خواب صلح میبينند دست يافتنی و ممکن است. اين بار پوزشی نخواستند، تا مبادا کسی آنان را متهم کند که گويا بين قاتل و مقتول برابری اخلاقی قائلاند. نه توان صحبت با کسی را ندارم، تا از من نپرسد: چه مینويسی؟ اگر زبان، بلاغت را هدف خويش بداند در توصيف، پروای اخلاق ندارد. زبان را آن شايستگی نيست که به تشريح اين تصوير بپردازد، اين تصوير را گنجايش تکه پارههای اجساد فرشتگان نيست. چند مسيح کوچک را میتوان در يک شمايل گنجاند؟ آن کس که امروز شعری بسرايد و يا تابلو نقاشی کند و يا رمانی را بخواند و يا به موسيقی گوش فرا دهد گناهکار است. اين عيدِ دولتی است که بر فرشتگان پيروز شد و به يادمان آورد که آتشبس استراحت کوتاهیست بين اين کشتار و کشتار بعدی...!
از یادداشتهای
#محمود_درویشترجمه:
#سعید_هلیچی#مرگ_بر_جنگ_طلبان #کودک_کشی#اشغالگری@zan_j