روایتی تلخ از یک شب زندگی در گرمخانه بانوان
🔹خبرنگار روزنامه خراسان تجربه خود از یک شب زندگی در گرمخانه بانوان در مشهد را روایت کرد:
⚡️پاهایم زیر پتویی که با بحث و کشمکش غنیمت گرفته ام، یخ زده، با احتیاط کمی جابه جا می شوم تا بدون این که مهین از تخت یک نفره ای که با هم روی آن خوابیده ایم، سقوط کند، کمرم را از دیوار سرد سالن و میله های کفی تخت، جدا کنم، یکباره عبور حشراتی را احساس کردم؛ شپش ها از پتو بالا می آیند و از لای پلک هایم خودشان را به مردمک چشمم می رسانند، می خواهم جیغ بکشم اما حالت تهوع شدیدم اجازه نمی دهد..
⚡️ساعت 7 شب است که وارد خیابان .... می شوم، منطقه ای که حتی اگر در روشنایی روز و به همراه خانواده به آن سر بزنی، به دلیل زمین های وسیع رها شده و سوله های بی در و پیکرش، خوفناک است چه برسد به این که یک زن بی پناه باشی و بخواهی شبانه و تنها برای رسیدن به گرمخانه در آن قدم بگذاری.
#تامین_امنیت_اجتماعی_اقتصادی_زنان#حق_سرپناهادامه مطلب
👇asriran.com/002zko@zan_j