زن و جامعه (زن کارگر)

#اشکان_بلوچ
Канал
Запрещенный контент
Политика
Социальные сети
Образование
Персидский
Логотип телеграм канала زن و جامعه (زن کارگر)
@zan_jПродвигать
2,08 тыс.
подписчиков
17,1 тыс.
фото
14,3 тыс.
видео
5,21 тыс.
ссылок
تماس با ما : @Zan_jameh Women's emancipation
زن و جامعه (زن کارگر)
Photo
با لبخند  رفت
روزی که برای رفتن به اجرای احکام ( حکم اعدام) احضار شد،با لبخند " بند " را ترک کرد ،ما گریه می کردیم و او می خندید و وصیت کرد که برایم گریه نکنید،بلکه راه و هدف مشترکمان را با قدرت پیگیری کنید.
رفت.
و طناب را بوسید
چون می دانست
اعدام پایان مبارزه نیست
بلکه به معنی تکثیر شدنش است.
ما قاتلانش را میشناسیم
همدستان قاتلانش را نیز
و مهمتر اینکه راه و هدف او را نیز می دانیم.
وسط مبارزه وقت سوگواری نیست
وقت درس گرفتن از او و امثال غلامرضا خسروی ها است
با قدرت ادامه می دهیم
..
و من دیگر سهیل نیستم
من #غلامرضا_خسروی هستم
من #محمد_مختاری هستم
#علیرضا_شیر_محمد_علی هستم
#اشکان_بلوچ، سارینا ،مریم،زینب،حمزه ....
ا

رازِ پروازُ فقط تو میدونی،
تو می دونستی...
از زمانی که پیجرِ بند  گفت : غلامرضا خسروی به اجرای احکام، تا الان (ساعت یک صبح یازده خرداد ۹۳)،
انگار مرده بودم، درک از محیط نداشتم، تا اینکه رضا(شهابی) اومد تو اتاقمون و فریاد زد: مژده! مژده !
غلامرضا رو بُردن بند عمومی! اعدام لغو شد!
جوری فریاد  کشیدم که همه بند بیدار شدند،
محمد( داوری) به زور جلوی دهنم رو گرفته بود،
خودشم اشک شوق میریخت و میگفت: سهیل! لطفا آروم !
ساعت خاموشیه ، مریض داریم تو بند...
تا صبح از خوشحالی اشک ریختیم ؛ ولی...
ولی صبح که شد ، اون زیر نویس لعنتی که خبر اجرای حکم اعدام را در بر داشت...
همه چی سیاه شد.

ما ظاهرا مدت زیادی کنار هم زندگی نکردیم،
پنج ماه!پنج ماه به نسبت سی و شش سالی که تا کنون عمر کرده ام، خیلی کم به نظر میرسد،
ولی پنج ماه داریم تا پنج ماه!
بی خود نیست که انسان از هزاران روز زندگی اش فقط چند روز را به به یاد می آورد،
زندانی شدن یک رویداد ویژه در زندگی است،در بند ۳۵۰ بودن رویدادی ویژه تر، و در اتاق یک و با غلامرضا خسروی زیستن چندین برابر ویژه تر ؛
زندانیها با آدم‌های معمولی فرق دارند، معمولا اکثر زندانی ها نسبت به آدمهایی که هرگز پایشان به زندان باز نمیشود، شجاع و باهوش تر هستند، چون خلاف مسیر رود شنا می کنند، سقف آرزوهایشان بلند است .
و زندانی های اتاقهای یک و سه حتی نسبت به سایر زندانیان ۳۵۰ ، رادیکال تر بودند.( البته به جز چند استثنا که آنها را برای مخبری به این دو اتاق فرستاده بودند)
روز ۲۸ فروردین به جز همان چند مخبر ، اکثر اعضای این دو اتاق بودند که دربرابر ظلم زندانبانها ایستادگی کردند، بقیه اعضای بند، اتاقهایشان را ترک کردند و فرمانبری کردند، ولی ما ایستادیم، چماق و لگد خوردیم و ایستادیم،
انفرادی رفتیم و ایستادیم،
موها و سبیلهایمان را به قصد تحقیر تراشیدند و ایستادیم...
و حالا محبوب‌ترین همرزممان،  غلامرضا را از ما گرفته اند و موظفیم که باز هم بایستیم  ،
برای آزادی، به حرمت مبارزه...با لبخند رفت
باید می ایستادیم،
اما گفتنش آسان است و انجامش چه دشوار!
بدون غلامرضا نفس کشیدن زجرآورتر و زندگی تلختر ، خیلی تلختر شده
در این مدت کوتاه خیلی به او وابسته و علاقه مند شدم ، انگار قرن ها با هم زندگی کردیم،
من زندگی قبل از او را فراموش کرده بودم،
انگار دوباره زاده شده بودم و حالاجوانمرگ شده ام!

...او را کنارم می بینم که  مثل همیشه با پیراهن آبی آسمانی و لبخند روی صورتش ، با آرامش اما پر غرور می گوید،
وقت شکستن نیست!
مبادا دشمن را شاد کنی!!
آنها نمی توانند ما را اعدام کنند،
ما همه یک روحیم، روح من درون تو و هر آزادی خواهی زنده است،
من قول داده ام که تا آخرش باشم و خواهم بود...

اشکهایم را پاک می کنم
باید به زندگی برگردم
مبارزه از این پس دشوارتر و پیچیده تر خواهد بود...

انگار مبارزه شبیه به دوی امدادی است،
هر نسل می دود و می دود.‌‌..
سپس مشعل را به نسل بعد می دهد،
چه راه دشوار ، دراز و پیچیده ای است، راه آزادی...

تو درون ما زنده ای ،
و ما باید این امانت را به نسل‌های بعد تحویل دهیم

در سالروز جاودانه شدن همرزم و برادرم#غلامرضا_خسروی_سوادجانی

(متولد ۲۴ تیر ۱۳۴۴، زاده آبادان

زندانی سیاسی است که سال‌ها در زندان‌های رژیم ایران به سر برد. وی یکبار در سال ۱۳۶۰ و بار دیگر در سال ۱۳۸۶ بازداشت شد.

به  اتهاماتی چون، فعالیت‌های سیاسی و تشویش اذهان عمومی‌و  فعالیت‌ تبلیغی عليه جمهوری اسلامی،او هنگامی که در سال هشتاد و شش
به شش  سال تحمل حبس  محکوم شده بود پس از گذراندن سه سال از محکومیت خود در زندان مجددا با حکم محاربه و سپس اعدام مواجه شد. غلامرضا خسروی در سال نود و سه
در حالی که هیچ‌گونه درخواستی از حکومت   نداشت،  به دار آویخته شد.

🖍#سهیل_عربی
#علیه_اعدام
#زندانی_سیاسی_آزاد_باید_گردد
#نان_کار_آزادی_اداره_شورایی
@zan_j
#کاظم_صدیقی :زمین به نامم زده‌اند و خبر نداشتم!

طبری : دوستانم رفاقتی زمین به نامش زدند _به من چه که شما چنین دوستانی ندارید!

پناهیان : زندگی‌ام با هدایای دوستانم می‌گذرد!
■■
اشکان بلوچ:
صبح که از خواب بیدار شد،
پیامک ها را دید،
کسی اشتباهی ویلا و باغ  به نامش نزده بود،
پیام از اجرای احکام بود :
محکومیت شما به تحمل پنج سال حبس تأیید شده ...
...
با خود گفت پنج سال حبس یعنی بیش از سه هزار بار آماری نشستن و هواخوری اجباری _ بهترین روزهای جوانی در زندان زنده به گور شدن_ تصمیم گرفت با پای خودش به گور برود...🥀🥀
سهیل عربی

#اشکان_بلوچ

#حکومت_دزدی_غارت
#جنایت
#نان_کار_آزادی_
#رفاه_امنیت_آبادی

@zan_j
اشکان بلوچ به مرگ خود خواسته جانش را از دست داد!!!


چی؟
" مرگ خود خواسته " ؟
کجای این مرگ خود خواسته بود؟
او برای زندگی جنگید و هیولاهای مرگ جانش را گرفتند.
تمام.

چگونه ممکن است کسی که در راه دادخواهی و مطالبه ی زندگی تلاش می کند  ،به استقبال مرگ برود ؟
او را کشتید
همان موقع که گفت : " فقط همین رو بدونید که سه روز از پا آویزونم کرده بودند " و صدایش را نشنیدید.
همان زمان که در زندان تحت بدترین شکنجه ها بود و مشغول دلقک بازی های  اپوزوسیون نما ها ی سوپاپ اطمینان بودید...

شما شریک جرم حکومت جور و جهل هستید،اشکان را کشتید همانطور که امید موسوی را کشتید،همانطور که سپیده و وحید و  علیرضا ها را کشتید...
و حالا با این جمله های کثیف فرار رو به جلو می کنید..
از :سهیل عربی

#اشکان_بلوچ کشته شد.
کسی که " زن_  زندگی _ آزادی را فریاد می زد برای سومین بار تلاش به رهایی از رنجها کرد،زیرا خود را در این نبرد نا برابر تنها یافت.

#علیه_ستم_ملی_قومی
#علیه_همه_ستمها
#اتحاد_جنبشهای_اجتماعی
@zan_j