رابطه را با بالا رفتن از دیوار سفارتخانه و به آتش کشیدن آن و شعارها و تیترهای نفرت پراکنی چون « خبر مرگش» قطع کردند بعد از چند سال به خواهش و تمنا و کمک «همسایگان» وصل کردند و پز دادند این ما بودیم که رابطه چند سال قطع شده را دوباره برقرار کردیم. الآن دوباره فیلشان یاد هندوستان کرده و خدا میداند چه خوابهای دیگری برای این ملک و ملت در سر دارند.
خاورمیانه روی دور تند از یکسال پیش با شروع طوفان الاقصی تا امروز که یحیی سنوار به دست اشغالگران صهیونیستی از پای درآمد و جنازهاش را هم ربودند تا مگر از آن برای مبادله با کشته ها یا اسرایشان استفاده کنند، وقایع رخداده در این منطقه چنان پر تعداد شده که گویی دور نمایش فیلم را تند کردهاند. به راستی چرا چنین شده و چه خواهد شد؟ هرچه بشود به نظر از دو حال خارج نیست. ظاهراً موضوع چنان حیثیتی شده که بالاخره یکی از دو سوی میدان - یعنی یا ایران یا رژیم اشغالگر قدس - باید میدان را ترک کند. این البته برای هر دو طرف هم از جهاتی واجد جذابیت است. مگر آنکه میانجیگران بین المللی که همیشه در چنین مواقعی تحرکات خود را گسترش می دهند و این بار آنان نیز در سکوتی مرموز فرو رفته اند، دست به کار شوند. تاکنون که خبری نیست. باید همچنان منتظر ماند و به وقایع روزهای آینده که نه ساعتهای آینده و یا حتی لحظات آتی چشم دوخت. هرچه بشود، یکسوی آن گریبان مردم منطقه را چنان خواهد فشرد که تا سالیان سال باید تاوان بی عملی حاکمان مدعی منطقه و جهانی را پس بدهند و صد البته خود کردگان را تدبیر نیست.
آیا اینان همان کسانی هستند که طی چند روز پیش در فضای مجازی به رئیس جمهور و فرماندهان سپاه پاسداران و وزیر امورخارجه و دیگر مسئولان توهین و فحاشی می کردند؟
هنجار شکنی یا واقعیت جامعه خبر انتقاد رئیس دیوان عالی کشور از رئیس جمهور در فضای مجازی و رسانهای به سرعت پخش شد و تکذیبیه آن هم به همان سرعت. با این حال معلوم نشد که اولی صحیح بوده یا دومی؟ در هر صورت این سوال به ذهن میرسد که در صورت صحت خبر انتقاد، جناب منتظری دچار تحول شرعی شدهاند یا همچنان همان مقام قضایی سابقاند و البته ارتقا یافته؟ در مورخ 25 دی 1397 سه روز پس از فاجعه تصادف اتوبوس دانشجویان در دانشگاه علوم و تحقیقات دانشگاه آزاد در تهران، جنابشان به دیدار دانشجویان رفتند تا مگر یکی از مسئولان بلند پایه کشور برای دلجویی و احیاناً رسیدگی به فاجعه و شاید البته برای بستن دهان «معاندان» که در حال سمپاشی و موجسواری ناشی از آن حادثه بودند، در جمع دانشجویان معترض و عزادار حاضر شدند. اتفاقا حجاب بعضی از دانشجویان مطابق شرع انور نبود؛ اما جناب دادستان کل کشور با آن هیبت روحانی هیچ تذکر و هشدار و امر به معروفی نکردند. تصاویرش هم از بخشهای خبری تلویزیون جمهوری اسلامی بارها پخش شد. اکنون ظاهر خبرنگار در کنفرانس خبری رئیس جمهور برای ایشان گران تمام شده که تذکر «طلبگی» میدهند. پ.ن: تصاویر فوق برگرفته از ویدئوی خبری منتشر شده در باشگاه خبرنگاران جوان است. و تصویر سمت راست پایین هم باز از شبکه سراسری تلویزیون ایران گرفته شده است. https://www.yjc.ir/00SRtQ
رئیسی در زمان مقرر از نظر الهی از دنیا رفت ، اما از نظر دنیای سیاست و از نظر دوستدارانش، زودتر از موعد از دنیا رفت. این قاعده برای همه امکان پذیر است. اگر قرار باشد امور جاری مملکت را با زندگی رئیس جمهور یا هر کسی دیگر گره بزنند، باید دائم دست به دعا باشند تا گزندی به او نرسد و البته چنین آرزویی هم داریم، اما نباید رأی عموم مردم به نمایندگانشان را برای مدتی معلوم بدون اجازه از آنان به مدتی طولانیتر تبدیل کرد. شوراهای اسلامی شهرها که جای خود دارد. مصوبه مجلس شورای اسلامی در خرداد ماه گذشته هم نشان از بی توجهی و بی دقتی در تصمیم گیری و اعلام نظر بوده است.
ایا پلیس فتا یا هرکدام از زیر مجموعه های نیروی انتظامی یا مراکز اطلاعاتی و امنیتی نیازی به پیگیری منبع این خبر جعلی نمی بینند تا از تشویش اذهان عمومی جلوگیری کنند یا اصلا نیازی به پیگیری اتهامات علیه خاتمی و خانواده او و اصولا اصلاح طلبان ندارند؟
عدالت رسانهای برای رسیدن به عدالت رسانهای، یا شبکهای از شبکههای تلویزیونی را در اختیار اصلاحطلبان قراردهید، یا متناسب با تفکر قوة مجریه در هر دوره، شبکه افق را در اختیار هواداران دولت قرار دهید. نمیشود قدرت در دستان هر گروه و تفکری باشد،اما پایداریچیها همواره شبکهای تلویزیونی در اختیار داشته باشند و بلندگویی برای بیان دیدگاههایشان!
همه وزرای پیشنهادی دکتر پزشکیان از مجلس رأی اعتماد خواهند گرفت. اگر چنین شد، موضوع تنش زدایی در کشور و حرکت به سمت اعتدال و حل موضوعات پیش پا افتادهای که پس از سالها به معضلاتی بزرگ برای کشور بدل شده بودند، سرعت خواهد گرفت. اگر رأی موافقت نمایندگان به تعدادی از وزرا بویژه وزرای اصلاح طلب یا آنها که پایداریچیها مشخصا با آنان مخالفت کردند تعلق نگرفت، باید در فرضیه چرخش نظام به سمت مردم شک کرد مگر آنکه نشانه ای دال بر خودسری و سرپیچی نمایندگان نسبت به تصمیمات عالی نظام هویدا گردد.
استقلال مجلس آن روزی خدشه دار شد و شما از آن خدشه خشنود شدی که نظارت استصوابی کار تیغ دو دمی را کرد تا از ورود هر عالم و دانشمندی به مجلس نمایندگان و خانه ملت جلوگیری کند. استقلال مجلس آن روزی مخدوش شد که در آن مصوبه مجلس را خودِ نمایندگانِ به اصطلاح انقلابی آن به آتش کشیدند و شما برایشان هورا کشیدید!
نه برای چند دانه رأی وزرای پیشنهادی که به زعم پایداریچی ها و رسانه توپخانه از سابقه خوشی مناسب حال و روز آنان برخوردار نیستید! آزادانه و آزادمردانه بایستید و ذرهای از مواضع اصولی خود پایین نیایید. نگران رأی مشتی《چند درصدی》نباشید.
کابینه در هر دولتی در ایران، تا کنون نه شرکت سهامی بوده و نه ائتلافی. این را تاریخ ثابت کرده است. دولتهای اول پس از جنگ با هر ایده و تفکری تشکیل شدند، هر کدام متشکل از جناحهای گوناگون بودند. دولت اول هاشمی و حتی دولت دومش علی رغم اختلافات دو جناح باز هم واجد افرادی از هر دو جناح بود. این روال در دولت خاتمی هم ادامه یافت. در هیچ یک از این دو دوره هشت ساله کسی صحبت از دولت سوم موسوی یا هاشمی نکرد. اول باری که این کنایه فتنه انگیز بر زبانها جاری شد از معجزه هزاره با آن هاله تقلبی بر دور سرش بود که بنای اختلاف در مردم را نهاد و نه تنها در دولت مشعشع از جناح مقابل که حتی از جناح خاستگاهش یعنی همان اصولگرایان نیز کمتر در دولت استفاده کرد و کابینه ای خاص روی کار آورد و جالب اینکه حاکمیت هم از آن استقبال کرد و بر دوئیت و تفرقه میان آحاد جامعه کوشید. این اتفاق در دولت خاصه رئیسی هم با شدت و حدت ادامه یافت. اکنون با آن همه خاصه خرجیها به دولت پزشکیان که رسیده اند دم از دولت فراگیر با حضور همه طرفها می زنند. تصور کنید که منصوری در این دولت معاون اول، جلیلی وزیر امور خارجه، قاضی زاده وزیر بهداشت و زاکانی هم مثلا وزیر کشور شود، آیا رای دهندگان به پزشکیان از او نخواهند پرسید که در این صورت برای چه به تو رای داده ایم. همان جلیلی یا نماندگان تا آخر بازی که بهتر کابینه می چیدند؟
یک پیشنهاد ساده اما بزرگ! اکنون که زمان انتخاب کابینه دولت چهاردهم است و رئیس جمهور منتخب نیز از همه گروهها برای معرفی نامزد وزارت دعوت کرده است، من نیز به نوبه خود برای سه نفر، بله فقط برای سه نفر، پیشنهاد پست میکنم و بقیه را برعهده گروهها و احزاب میگذارم و بس! می دانیم که حضور در دولت، مستلزم جدا شدن از مناصب پیشین است و صاحب منصب دولتی نباید بیش از یک شغل در عهده تصدی داشته باشد. از سوی دیگر سه تن از شمار خیل عزیزانی که فقط به حکم حضرت حق میتوان از جایشان تکان داد؛ در مصادری از امور به ظاهر فرعی و البته خیلی هم اصلی قرار دارند، و همواره برای دولتها موانعی ایذایی ایجاد کرده همچنان هم در حال ایجادند و نه تنها به هیچ مرکز و مآخذی پاسخگو نیستند، که گویی از حاشیه امنی پولادین نیز برخوردارند و کسی را یارای کوچکترین نقدی بدانان نیست، پس اگر اینان وارد کابینه شوند؛ چندین مزایا برای همه حاصل خواهد شد: 1- مناصبشان از دستشان رها خواهد شد و ایضاً کشور از دست آنان؛ 2- از نزدیک با امور مملکت آشنا میشوند و دست از خود رأیی و لجاجت بر خواهند داشت؛ 3- لاجرم پاسخگویی به نمایندگان مجلس و افکار عمومی را یاد خواهند گرفت؛ 4- مردم از دست آنان تا اندازهای آسوده خواهند شد؛ 5- در اقدامی انقلابی بعد از چند ماه میتوان آنان را از مقامشان خلع کرد تا به امور شخصی بپردازند و در این صورت دیگر در مناصب قبلی نخواهند بود. .... و اما آن سه تن: 1- جناب سید احمد علمالهدی از امامت جمعه مشهد جدا و معاون پارلمانی رئیس جمهور شود؛ 2- حسین شریعتمدار از مدیر مسئولی روزنامه کیهان جدا و وزیر دادگستری شود؛ 3- سعید جلیلی از دولت سایه جدا و بخشدار مرکزی سرخس شود تا قدری با امور اجرایی آشنا شود و در انتخابات بعدی دست کم سابقه اجرایی نیز در کارنامه خود داشته باشد!