از اواخر سال ۵۷ بحث انجام رفراندوم برای تعیین نظام سیاسی کشور در شورای انقلاب مطرح شد و پیرامون نحوه و محتوای آن بحثهای زیادی صورت گرفت. نظر مرحوم امام خمینی این بود که ایجاد جمهوری اسلامی به رأی گذاشته شود. این در حالی بود که محتوای جمهوری اسلامی مشخص نشده بود. مرحوم مهندس بازرگان جمهوری دموکراتیک اسلامی را مطرح کردند. امام خمینی با این نظر مهندس بازرگان مخالفت شدیدی کردند و اعلام داشتند که جمهوری اسلامی «نه یک کلمه بیش و نه یک کلمه کم» باید به رأی گذاشته شود. در طی قرون گذشته همواره روحانیت شیعه عقاید و سلوک مذهبی و اجتماعی مردم را شکل میدادند. در زمان انقلاب مشروطه اشخاص و نیروهایی غیر روحانی هم وارد فضای سیاسی جامعه شدند و آنها نیز عقاید و سلوک سیاسی - اجتماعی مردمان را جهت دادند. نقش همین روشنفکران غیر روحانی بود که از سالهای ۳۲ به بعد روحانیت را به صحنه اجتماعی – سیاسی کشید و در واقع روحانیت مبارز را تکوین بخشید. اکنون در جریان رفراندوم میخواستیم نقش این گونه غیر روحانیان را در اداره آینده کشور تعیین کنیم. تأکید و اصرار آقای خمینی بر «جمهوری اسلامی؛ نه یک کلمه بیش و نه کم» جایی برای این روشنفکران - حتی نواندیشان دینی - و مرجعیت آنها در افکار عمومی مردم و بالاخره اداره جامعه باقی نمی گذارد. به نظر من آقای خمینی در آن موقع مخالف دموکراتیک کردن نظام آینده کشور نبود، بل خیال میکرد که دموکراسی در همان مفهوم جمهوری اسلامی مندرج و منطوی است. در حالی که بعد از وفات ایشان رهبران روحانی بعدی برداشتی خلاف دموکراسی از جمهوری اسلامی کردند و آن را پایه حاکمیت خود قرار دادند.