مرا به ساندویچ عشق دعوت کن
خستهام از ناهارهای بزرگ
تدارکهای بزرگ
وعدههای بزرگ
به خاطر داشته باش که
زن «ناهار» سامرست موام نیستم من
من آن مسافرم که
سنگینی بار و بنهٔ بسیار را تجربه کرده است
که فقط
به کولهبار سبک
معدهٔ سبک
خاطرهٔ سبک
میاندیشد
مرا به ساندویچ عشق دعوت کن
مرا با دستهایت سرو کن
تنم را در کاغذ نفسهایت بپیچ
بر سر میز این شب سرد زمستان
طاهره صفارزاده، سد و بازوان، ۱۳۵۰
https://t.center/women_poetry