Volupté(جستارهایی درباره‌ی هنر و فرهنگ)

#شلینگ
Канал
Логотип телеграм канала Volupté(جستارهایی درباره‌ی هنر و فرهنگ)
@volupteПродвигать
1,17 тыс.
подписчиков
1,48 тыс.
фото
7
видео
22
ссылки
"نقطه‌ی آغازين هميشه كامجویی(وولوپته) است؛ تكانه‌ی لذتی كه در رويارويی با اثر هنری به انسان دست می‌دهد. بعد منتقد گامی جلوتر می‌گذارد تا چرايی اين لذت را تحليل كند." https://www.instagram.com/volupte_art_and_culture?igsh=Z ادمین: @hoomanh71
شلینگ در فلسفه‌ی اسطوره‌شناسی، مانند هردر در قلمرو فلسفه‌ی زبان، هرگونه اصل تمثیلی را مردود می‌شناسد و مسئله‌ی اساسی بیان سمبلیک را مطرح می‌کند. او به جای تفسیر تمثیلی جهان اسطوره‌ها، تفسیری بر پایه‌ی سمبول و بیان سمبولیک [که در تقابل با تفسیر استعاری و تمثیلی است] ارائه می‌دهد. شلینگ به تصاویر اسطوره‌ای به منزله‌ی تصاویر خود بسامان روح انسانی می‌نگرد که باید آنها را از درونشان شناخت یعنی از طریقی که معنا پیدا می‌کنند و شکل می‌گیرند. ... فهم فلسفی اسطوره با این بصیرت آغاز می‌شود که اسطوره در جهانی تصنعی یا ابداع شده سیر نمی‌کند بلکه وجودش نوعی ضرورت خود را دارد و بنابراین طبق مفهومی که ابژه در فلسفه‌ی ایده‌آلیستی داراست اسطوره، شیوه‌ی واقعیت خود را می‌یابد. فقط در جایی که ضرورت وجودی چیزی اثبات‌پذیر باشد، خرد موجود است و به دنبال آن فلسفه نیز. امر صرفاً تصادفی و دلبخواهی نمی‌تواند موضوع پژوهش فلسفی قرار گیرد. ... در نخستین نگاه مسلماً هیچ چیز به اندازه‌ی حقیقت و اسطوره با یکدیگر متنافر نیستند، و بر همین اساس هیچ چیز مانند فلسفه و اسطوره‌شناسی در تقابل با یکدیگر به نظر نمی‌آیند. شلینگ می‌نویسد:

اما در این تقابل هم چالشی است و هم وظیفه‌ای ویژه؛ بدین معنی که در اسطوره آنچه به نظر غیر عقلانی می‌نماید باید عقلانی بودنش را کشف کرد و آنچه ظاهراً بی‌معنی است باید معنایش را دریافت. اما نه آن طور که تاکنون انجام می‌داده‌اند یعنی میان امور اسطوره‌ای تمایزی دلبخواه قائل می‌شده‌اند و امری را که معتقد بوده‌اند عقلانی و با معنی است، اساسی می‌دانسته و دیگر امور را تصادفی و عرضی می‌پنداشته‌اند؛ بلکه هدف پژوهش باید این باشد که خود فرمِ [اسطوره] ضروری، و از این رو عقلانی، بنماید.

متن: فلسفه‌ی صورتهای سمبلیک، ارنست کاسیرر، ترجمه‌ی یدالله موقن، نشر هرمس

#شلینگ #ارنست_کاسیرر

@volupte
در نظر همه‌ی متفکران عصر روشنگری، اسطوره چیزی وحشی، توده‌ای غریب و نابهنجار از تصوّراتِ آشفته و خرافاتِ عجیب و غریب و خلاصه هیولایی شگفت‌آور بود. میان اسطوره و فلسفه نقطه‌ی تماسی نمی‌توانست وجود داشته باشد. آن جایی که اسطوره پایان می‌یابد فلسفه آغاز می‌شود؛ همچنان که با برآمدن آفتاب، تاریکی می‌رود. اما همین که به فیلسوفان رومانتیک روی می‌آوریم، این نظر تغییر اساسی پیدا می‌کند. در نظر تفکر این فیلسوفان اسطوره نه تنها موضوعی برای عالی‌ترین علایق فکری می‌شود بلکه موضوعی برای حرمت نهادن و پرستیدن نیز می‌گردد. اسطوره سرچشمه‌ی اصلی فرهنگ انسانی شناخته می‌شود. هنر و تاریخ و شعر از اسطوره منشأ می‌گیرند. اعلام می‌شود که فلسفه‌ای که این منشأ یعنی اسطوره را نادیده بگیرد یا از آن غافل بماند فلسفه‌ای سطحی و نارساست. یکی از هدف‌های اصلی نظام فلسفی شلینگ این بود که در تمدن انسانی به اسطوره جای راستین و مشروعی بدهد. برای نخستین بار در آثار اوست که در کنار فلسفه‌ی طبیعت، تاریخ و هنر، فلسفه‌ی اسطوره‌شناسی نیز می‌یابیم. سرانجام همه‌ی علایق شلینگ گویی بر همین مسئله متمرکز می‌شود. به جای آن که اسطوره در تقابل با اندیشه‌ی فلسفی قرار گیرد، متحد، و به معنایی، کمال و فرجام آن می‌شود.

...

تأثیر شلینگ در فلسفه با ظهور نظام فلسفی هگل خنثی شد و چندی نگذشت که تحت‌الشعاع آن قرار گرفت. برداشت شلینگ از نقش اسطوره فقط فصلی کوتاه در فلسفه باقی ماند. با این وصف، راه برای بازگشت مجدد اسطوره و جلال و جبروتی که در سیاست مدرن به دست آورده است هموار شده بود.

متن: اسطوره‌ی دولت، ارنست کاسیرر، ترجمه‌ی یدالله موقن، نشر هرمس

#شلینگ #ارنست_کاسیرر

@volupte