Смотреть в Telegram
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
پدرم، مرد سنگ و زغال و آهن بود! گرامی‌داشت عزیزانی که در سانحه معدن طبس جان باختند. پدرم را خدا بیامرزد مردِ‌ سنگ و زغال و آهن‌ بود! سال‌هایِ درازِ عمرش را کارگر بود، اهل معدن بود از میانِ زغال‌ها در کوه عصرها روسفید برمی‌گشت سربلند از نبرد با صخره او که خود قلّه‌ای فروتن بود پا به پایِ زغال‌ها می‌سوخت سرخ می‌شد، دوباره کُک می‌شد کوره‌ای بود شعله‌ور در خود‌ کوره‌ای که همیشه روشن بود بارهایی که نانش آجر شد از زمین و زمان گلایه نکرد دردهایش، یکی دوتا که نبود دردهایش هزار خرمن بود از دلِ کوه‌هایِ پابرجا از درونِ مخوفِ تونل‌ها هفت‌خوان را گذشت و نان آورد پدرم که خودش تَهَمتن بود پدرم مثلِ واگنی خسته از سرازیرِ ریل خارج شد بی‌خبر رفت او که چندی بود در هوایِ غریبِ رفتن بود مردِ دشت و پرنده و باران مردِ آوازهایِ کوهستان پدرم را خدا بیامرزد کارگر بود، اهلِ معدن بود! کانال تلگرامی ویروگرد، یادگار ماندگار نشانی: @virugerd
Love Center
Love Center
Бот для знакомств