کانال واجه واج (واژه نامه تالشی)

#زلیخا_صبا_ماسال
Канал
Логотип телеграм канала کانال واجه واج (واژه نامه تالشی)
@vajenameh_taleshiПродвигать
423
подписчика
1,5 тыс.
фото
115
видео
154
ссылки
✅ کانال : https://t.center/vajenameh_taleshi ✅وب سایت: http://vajenameh-taleshi.blogfa.com ✅گروه: لینک گروه را از مدیر بگیرید ✅ مدیریت : @Behnam_namna_pesht
К первому сообщению
#حجت_دامن کش_منطقه سیاهمزگی:
سلام
مَک mak به لثه ها میگیم و
مَک ژنده mak žande ، مکیدن پستان مادر توسط نوزاد رو داریم

سلام برا
تو "دیاونده" شما مثلا گوساله رو مجبور نمیکنی که شیر بخوره ، همین که در تویله  باز بشه و گوساله خودش گاو مادر رو ببینه و شیر بخوره ، یعنی شما عمل دیاونده رو انجام دادی
وبالاتر گفته بودین که گوساله رو به گاو میبندن ، در صورتی که واسه دوشه (دوشیدن ) هست که گوساله رو به گاو میبندن (سَر دبسته)  و دیاونده با بستن انجام نمیشه

واسه جارو برقی کلمات "آدوشه" و  "روبَرده"   شاید مناسبتر باشن
_مثلا ما میگیم ام جارو برقی خاکی آدوشو  یا آشغالون روبَر
🙏🌹

#دکتر_فرزاد_بختیاری:
عارف برام

در تالشی امروز در چنین مواقعی عملا سه ساختار داریم:

۱. کلمه + کلمه (بدون نشانه اضافه/ نقش‌نمای صفت): آسون‌کچه، برگز و ...

به کمک این روش، کلمه جدید ساخته‌می‌شود؛ به بیانی دیگر، آسون‌کچه، برگز و مانند آن، کلمه غیرساده‌اند، نه ترکیب اضافی یا وصفی.

۲. کلمه + نشانه اضافه/ صفت a + کلمه: لفه‌چو، دسه‌دوج، سنگه‌چمه و  ...

محصول و نتیجه این قاعده، گاه کلمه غیرساده است و گاه ترکیب و گاه هر دو. و زمانی که از این طریق به ساخت یک ترکیب می‌رسیم، ممکن است تشخیص اضافی یا وصفی بودن ترکیب مدنظر همیشه آسان نباشد.

۳. کلمه + نشانه صفت iya + کلمه: برقیه‌‌ گزه، تبریزیه‌ پنیر، خلخالیه حسن و ...

آن‌چه به‌کمک این روش ساخته‌می‌شود، غالبا یک ترکیب وصفی‌است که گاه می‌تواند کارکردی چون یک واژه داشته‌باشد.
به‌نظر می‌رسد این ساخت، جدید باشد و تحت تاثیر زبان ملی (فارسی) در تالشی معاصر شکل گرفته‌باشد:

- برقیه گزه: جارو برقی
- تبریزیه پنیر: پنیر تبریزی
خلخالیه حسن: حسن خلخالی
و ...

حجت برام
درود و شب خوش🌹

ما به لثه، نک (nak) می‌گوییم.

#مریم_محسنی_ماسال:
سلام
ما به لثه گازه گوشت gāza gušt
می گوییم
چمه گازه گوشت خارش کره
لثه ام می خارد
چمه گازه گوشت زمه
لثه ام زخم است

#دکتر_فرزاد_بختیاری:
درود بر بانو محسنی بزرگوار

گازه گوشت در مقایسه با نک (nak)، باید یک پدیده جدید باشد.
مثال:
- چمن گازن همه ویبه‌ینه و نکی نه کرچه نونه‌پله‌م جوئه و چمن نکی سی پیگته.

نه (na): نای
نک (nak): لثه

در لیپای ماسال مردی زندگی می‌کرد که بهش می‌گفتند "سره‌نکه حسن" (səranaka hasan).

#مریم_محسنی_ماسال:
سلام‌
نکن گردی سرینه دِ
چرا فقد هینه واین سره نکه حسن
حوکمن گازه پشته یا چه نک برون بروشتا
قدیمون وییر مسیمون آدمی عیب پنین ، نوم پنین هی نه دخونین

نه ما به کام دهان می گوییم خردن ترسَه چه نه پیگره
اَ وا چمه‌ نه زمه
او می گوید کامم زخم است

#زلیخا_صبا_ماسال:
وقتی کسی مخصوصا بچه می ترسد می گفتند چه نه( Na پرونجه بعد انگشت اشاره را به سقف دهان بچه برده وبا در آوردن صدا ی ماچ  باانگشت سقف دهانرا بالا برده البته سرپوشی آو هم ویرون مبرشو  حتما بکار ببرید  بالاخره عرهنگ تالش فدیم  است

#دکتر_فرزاد_بختیاری:
بانو محسنی ارجمند
سپاس از توضیحات حضرت‌عالی🙏

۱. این که نک اساسا قرمز است و چرا باید شخصی را سره‌نک خطاب کنند، باید عرض کنم که احتمالا نک حسنه‌خالو غیرعادی و متفاوت بوده که چنین لقبی برای ایشان باب شده‌بود؛ شاید قرمزی نک ایشان غیرطبیعی بوده و ...

۲. اگر نه (na) برابر با کام یا سقف دهان است، در چنین جملاتی "نه" را باید چگونه معنا کرد؟

الف) نونه پله چه نه آچکه.
ب) آوه لیوانش ای‌دفه هنته و چه نه آچکه.

۳. اگر "نه" را سقف دهان بدانیم، برابر "نای" فارسی در تالشی چه کلمه‌ای‌ست؟

#مریم_محسنی_ماسال:
سلام و درود جناب بختیاری بزرگوار
نای محل عبور هواست از منتهی الیه کام‌دهان شروع می شود و نه آچکه هم در آنجا اتقاق می افتد که این جملات را می گوییم
ما هم‌همان جملات شما را داریم
نون یا پلا یا آو چه نه آچکه
و نه هم به کام دهان‌ می گوییم
و من هم خودم دنبال تالشی کلمه نای و مری و جواب چند سوال دیگر هستم‌که‌می خواستم از دکتر عیسی پور
بپرسم انشالله پرسیدم تو گروه اطلاع رسانی خواهم کرد چون دکتر هم تالش است اهل چسلی و هم پزشک و با هم در مورد کلمات تالشی گاهی صحبت می کنیم
#دکتر_فرزاد_بختیاری:
نکته‌ای درباره دییه/ دیسته، دیاونده، پدوشه و لیشته

به نظر می‌رسد هیچ‌یک از این مصدرهای تالشی، نمی‌توانند معادل دقیقی برای مصدر "مکیدن" فارسی باشند؛ چون:
۱. دییه/ دیسته یعنی شیر خوردن بچه (مخصوصا بچه چهارپایان) از پستان مادر.
مثال:
- مونده دیسته: گوساله شیر خورد (مشخصا شیر مادرش را خورد، از پستان مادرش شیر خورد و ...).

در چنین مثالی هرگز منظور این نیست که گوساله پستان مادرش را مکید؛ بلکه این مکیدن، بخشی از پروسه شیرخوردن است و ...

۲. دیاونده یعنی به شیرخوردن واداشتن، شرایط را برای شیر خوردن بچه (مخصوصا بچه چهارپایان) فراهم ساختن، شیر خوراندن از پستان مادر و ... (شکل واداری دییه/ دیسته).
مثال:
- چوله گا مونده بدیاون: گوساله گاو ابلق را وادار کن تا از پستان مادرش شیر بخورد (شرایط شیرخوردنش را از پستان مادرش فراهم کن).

چنان که پیداست، در این مثال دیاونده نه به معنای شیرخوردن است و نه مکیدن.

۳. پدوشه یعنی سرکشیدن، سرکشیدن نوشیدنی (اعم از آب، شیر و ...)
مثال:
- ای هنته تشیرا که آوه تاسش پدوشه: او چنان تشنه‌‌اش بود که کاسه آب را سرکشید.

۴. لیشته یعنی لیسیدن
مثال:
- خردنی هده اشتن کله‌انگوشته لیشته که ای نازکش آکرده: بچه آن‌قدر انگشت شستش را لیسیده که نازکش کرده‌است.

از بین این چند مصدر، آن‌ که تا حدودی به مفهوم مکیدن نزدیک است، همین مصدر لیشته است؛ آن‌گاه که معنا و مفهومش با آلیشته مقایسه شود.
مثال:

الف) گا کرا اشتن مونده موتره آلیسه: گاو دارد پوزه گوساله‌اش را می‌لیسد/ لیس می‌زند.

ب) خردنی اشته گله چده لیشته!: بچه پستانت را چه‌قدر لیسیده/ مکیده! (در خطاب به یک مادر).

با وجود این، بر این باورم تا این لحظه برابر دقیقی برای مکیدن دست‌کم در تالشی جنوبی پیدا نشده‌است.

چَل آبه/ آکرده‌ هم معنای خاص خودش را دارد که بانو صبا به آن اشاره کرده‌اند.

#عارف_محمدقلی_پور_ماسال:
خیلی ممنون
اگه پشه خونمون رو‌ بمکه چی می‌گیم؟
می‌گیم: چمه خونی آدوشه؟

#دکتر_فرزاد_بختیاری:
عارف برام
درود و وقت به خیر🌹

۱. هیچ تالش‌زبانی از دییه/ دیسته مفهوم مکیدن دریافت نمی‌کند.

۲. مکیدن در زبان فارسی برای شیرخوردن به کار نمی‌رود. ما در فارسی نمی‌توانیم به جای "شیر می‌خورد" در مثال‌های زیر، "می‌مکد" به کار ببریم.
مثال:
الف) گوساله دارد شیر می‌خورد.
        گوساله دارد می‌مکد. 
ب) گوساله دارد از پستان مادرش شیر می‌خورد.
      گوساله دارد از پستان مادرش می‌مکد.

۳. حتی چنین جملاتی هم در فارسی نداریم:
- گوساله دارد شیر می‌مکد.
- گوساله دارد پستان می‌مکد.

۴. بنابراین، دییه/ دیسته و شکل واداری این مصدر، یعنی دیاونده نمی‌تواند برابر مناسبی برای مکیدن فارسی باشد. به بیانی دیگر باید گفت در فارسی برای این دییه/ دیسته و دیاونده تالشی، معادل ساده‌ یا مصدر ساده نداریم و به ناچار از مصدر مرکب "شیر خوردن" و شکل گذرای "شیر خوراندن" باید استفاده کرد.

۵. بله؛ از لیشته تا حدودی مفهوم مکیدن دریافت می‌شود؛ اما پر واضح است که معادل لیشته در فارسی، لیسیدن است.

۶. آلیشته در تالشی دقیقا به معنای لیس‌زدن است که رسول برا هم در پیام‌های جدیدشان بر آن تاکید کرده‌اند.
مثال:
- چوئه کچه دشاوی آلیس.
- رشگا/ رش‌گا کرا مناری پشتی نمکی آلیسه.
- خردنی باغشاوی تونی ماستی درسته آلیشته.
- اوون دشاوه تشتی آلیشته.

۷. این آلیشته گاهی از راه مجاز یا توسعه‌معنایی به معنای به‌تمام و کمال خورد چیزی هم است.
مثال:
- مالون پیشاغر/ پیش‌آغره واشی درسته آلیشته (همه علف‌ها را خوردند و چیزی از آن‌ها بر جای نماند).

پونشه‌گله/ پومشه‌گله کرا چمن بالی خونی هنجه/ هره/ پدوشو.

و این پدوشه را نمی‌شود در هر جمله‌ای برابر مناسبی برای مکیدن گرفت.
مثال:
الف)
- پشه‌ها دارند خون‌مان را می‌مکند.
- پونشن کرا چمه خونی پدوشون.

ب)
- بچه دارد انگشت شستش را می‌مکد.
- خردن کرا اشتن کله‌انگشته لیسه.

شاید بی‌دردسرترین معادل مکیدن در تالشی، همان میک‌ژنده باشد که فعلا درخصوص درستی آن خیلی مطمئن نیستم (مطمئن نیستم که تالش‌های کوه‌نشین منطقه چنین چیزی به کار می‌برند یا خیر).

#زلیخا_صبا_ماسال:
تشت آلیسی در اربا تیما بین بچه ها معروف بود  ¡¡
مونده اشتن ننه جیلکه

خردنی شت هرده.را سینه دهن آگته

هر روز کرا گائون دییاونن

  اورو نشاتمه ولگا دوشن  مونده دیستا
 
چه چیلنه خردن سینه دهن نگره

  تقلا بکه  خردن سینه میک بژنه بلیسه

اینها واژه های محاوره ای در قدیم که در گلزار سرایی داشتیم بود و به گوش شنیدیم راست وغلطش به پای گذشتگان است  ودیگر نمی توانیم بیشتر  بگوییم  خدا بیامرزدشان

#مریم_محسنی_ماسال:
سلام و درود
جناب بختیاری گرامی
خسته نباشید
مچه ژنده هم داریم
خردن کرا شت هره ایته مچه ژنه ایته مونو