جشن باستانی « شب چله » در بین تالشان
« شب یلدا » یا « شب چله » شب اول زمستان و درازترین شب سال است . و فردایِ آن با دمیدن خورشید ، روزها بزرگتر شده و تابش نور ایزدی افزونی می یابد . این بود که ایرانیان باستان شب آخر پاییز و اول زمستان را شب زایش مهر یا زایش خورشید می خواندند و برای آن جشن بزرگی بر پا می کردند . « یلدا » کلمه ایست سریانی به معنای « تولد » و به گفته ابوریحان بیرونی آن را شب زادن ترجمه کرده اند . (1).
چهل روز اول زمستان « چله بزرگ » و بیست روز پس از چهل روز اول « چله کوچک » . از اول دی ماه تا آخر بهمن که شصت روز است چهل روز اول را « از اول دی تا دهم بهمن » چله بزرگ و بیست روز دیگر را « از دهم بهمن تا آخر بهمن » چله کوچک می گویند . شب اول دی ماه شب چله نامیده می شود و این شب را که درازترین شبهاست شب یلدا هم می گویند . (2).
جشن باستانی شب چله مانند تمام ایران زمین در غرب استان گیلان یعنی در کل منطقه تالش حدوداً از فومن و شفت تا آستارا نیز برگزار می شود که در ادامه به طور خلاصه به این جشن می پردازیم . تالشان به جشن « شب چله » ، در گویش شمالی زبان تالشی « چلَه شاو čǝla šâv » و در گویش جنوبی زبان تالشی « چیلَه شَو čila šav » می گویند .
شب چله در منطقه تالش شمالی - آستارا
در گذشته ها در این شب اعضای خانواده به دور هم جمع می شدند و یا کوچکترها به دیدار بزرگترها می رفتند ، و این شب را شب درازی می دانستند و اعتقاد داشتند که این شب نسبت به شب های دیگر طولانی تر است برای همین مدت بیشتری را دور هم می نشستند و یا حتی می گفتند نباید در این شب خوابید . در گذشته ها به دلیل نبود یخچال ، تالشان میوه های فصل تابستان را در سازه ای به نام « کوندلَه kundǝla » که از تنه درختان قطور ساخته می شد برای فصل پاییز و زمستان و نوروز نگه می داشتند و در این فصل ها و مناسبت ها استفاده می کردند ؛ در این سازه مقداری کاه می ریختند و بعد میوه هایی مانند سیب و بِه را در آن برای فصل سرما نگهداری می کردند . از خوردنی ها و تنقلات دیگر شب چله در بین تالشان می توان به این موارد اشاره کرد : برشته کردن گندم ، ذرت ؛ شور آب ازگیل ، که در زبان تالشیِ آستارا به آن « زِرَه سرکَه zera sǝrka » گفته می شود ؛ و آب پز کردن کدوی گرد سفید که در گویش شمالی زبان تالشی « کوی kuy » و کدو حلواییِ قهوه ای رنگ که به آن « بورانی borāni » می گویند .
روایتی از شب چله در منطقه تالش جنوبی – فومن
از گذشتگان و کُهن سالان روایت است که شب چله دو برادر هستند . برادر بزرگتر چله بزرگ بسیار قدرتمند است ، و اگر شروع به برف باریدن کند بارش برف به زودی بند نمی آید ؛ و گفته می شود برادر کوچکتر یعنی چله کوچک گفته است اگر من به جای برادرم چله بزرگ بودم به اندازه ای برف می باریدم که نوزندان کوچک در گهواره بمیرند . چله بزرگ چهل روز است ؛ از یک دی ماه تا ده بهمن ماه ؛ و چله کوچک از ده بهمن تا اول اسفند می باشد . به سی روز اسفند « نوروزَه ما noruza mā » ، « آفتاب بَهوت āftāb bahut » و « سرمای پیرزن » می گویند . اعتقاد دارند که چهل روز بعد از نوروز امکان بارش برف هست . (3).
واژه هایی درباره « شب چله »*
چلَه شاو čǝla šâv : شب چله ( گویش شمالی زبان تالشی )
چیلَه شَو čila šav : شب چله ( گویش جنوبی زبان تالشی )
چِللِه شو čelle šo : شب چله ( زبان گیلکی ، گویش سیاهکل )
چِللِه شو čelle šu : شب چله ( زبان تبری ، مازندران ، گویش بابل )
چل čǝl : چهل ، عدد 40 ( تالشی شمالی )
کیجَه kija : جوجه ( تالشی شمالی )
چیلَه čila : هیزم و چوب های نازک که بیشتر برای روشن کردن آتش تنور نان استفاده می شود ( تالشی شمالی )
چیل čil : پوست سخت و خشک مثل پوست گردو و تخم مرغ ( تالشی رضوانشهر )
چِل čel : مخلوطی از گل سفید یا زرد با آب که موقع اشوره آلاوه ( شستن دیوار قبل از عید ) به دیواره می زنند . ( زبان تاتی ، خلخال ، کلور )
چیله čile : جوجه ( زبان منطقه الموت غربی ، شمال استان قزوین )
چیل لی یِه čilliye : جوجه مرغ ( تاتی تاکستان ، قزوین )
چیل čil : کبوتری با رنگ های گوناگون ( تاتی تاکستان )
چیل چیل čil čil : رنگارنگ ، خال خال ( تاتی تاکستان )
یول yol : بزرگ ، برای انسان ( تالشی شمالی )
یال yāl : بزرگ ( تالشی جنوبی ) ( در فارسی ، یَل ، گفته می شود )
منابع و پی نوشت :
(1). دیدی نو از دینی کهن ( فلسفه زرتشت ) ، دکتر فرهنگ مهر ، نشر جامی ، چاپ هشتم ، 1388 ، ص 192 – 193
(2). فرهنگ فارسی عمید ، ص 502
(3). راوی : آقای جانبرا علیپور
* : تعدادی از واژه ها از کتاب های فرهنگ لغت همان زبان و تعدادی نیز از گویشوران همان زبان به صورت مستقیم پرسیده شد .