🌺گلچین تازه های سپکو🌺

اشعار منتخب انجمن ادبی سپکو
#یکشنبه
1400/8/16
🍂🍁🌹🍁🍂

دیگر دل سیاه شب را
هیچ مهتابی روشن نمی کند
حتا اگر بچه های غروب
کوچه را به بازی بگیرند
من این خواب را
از شبهای کودکی ام دیدم

#نعمتی_کرفکوهی(رهگذر)
#سپکو
#شب

🍂🍁🌹🍁🍂

شب می دود ناکوک
با مقصدی نامعلوم
می پوشاند پریشانی را
بر قامت روزگارم
و انگشت می گذارد
بر دردهای شبانه

#فریبا_سلطانی
#سپکو
#شب

🍂🍁🌹🍁🍂

شب ها ماه
روی پل تاریکی
شبگردی می کند

#هایده_نثری
#سپکو
#شب

🍂🍁🌹🍁🍂

می کوبد شب
سیلی سرد سکوت
بر سینه ی سنگی ام
تا سراسیمه
در پیچ موهایت
بپیچانم حریر شب را

#اسفندیار_زیلائی
#سپکو
#شب

🍂🍁🌹🍁🍂

مقصد عشقم را
قاصدک های خیال هم نفهمیدند
چرا که دوست داشتن را
مقصدی است نامتناهی

#ندا_عابدی
#سپکو‌
#مقصد

🍂🍁🌹🍁🍂

شب سردم را بی تو ،
چه غریبانه به سر کردم
انگاه که در ژرف های خیال
ودر میان قلب بی پناه من
مقصدی نبود جز
لمس سردی دستهایت

#شاه_حسینی
#سپکو
#سرد

🍂🍁🌹🍁🍂

سرگرم یافتنت بودم
که گمت کردم
بی تو روزگارم
آنقدر سرد گذشت
که هیچکس جز مرگ
با من گرم نگرفت

#نعیمه_المولی
#سپکو
#گرم

🍂🍁🌹🍁🍂

شبستان در شبستان
آرامستان سکوتی است
در نگاهی فریادگر
از شبهای بی فردا

#کرامت_اله_قرمزی
#سپکو
#شب

🍂🍁🌹🍁🍂

سردسیرنگاهش
سرزمین آهوان وحشی است
گرگ و‌میشی از
گرمای نهفته در
آتش فشانی سرد

#کرامت_اله_قرمزی
#سپکو
#سرد

🍂🍁🌹🍁🍂

با خطی به موازات دلم
پیش می رود
قطاری بی مقصد
بر ریل تنهایی
و هر بار
در گردنه های نبودنت
خارج میشود از خط

#نعیمه_المولی
#سپکـــو
#خط

🍂🍁🌹🍁🍂

بر لب پنجره شب
گلوی خاطره ام را خشکاندم
تا درد تنهایی ام
کسی را مبتلا نکند
تا سر بزنگاه
مشتی خیالت را
به شب تعارف کنم

#ترنم
#سپکو
#شب

🍂🍁🌹🍁🍂

سکوت شب
بغض عمیقی دارد
که دلهره ی اندوه را
بر دیوار تنهایی ام امتداد میدهد
توبگو
بر غربت کدام سکوت تکیه کنم

#مریم_عامری
#سپکو
#سکوت

🍂🍁🌹🍁🍂

رخت آفتاب می پوشم
درمهمانی شب چشمانت
شاید رقص پرتو افشان نقابم
دوباره به سرزمین نگاهت
باز کند پای آفتاب را

#ماریا_مدان
#سپکو
#آفتاب

🍂🍁🌹🍁🍂

در این هوای سرد
هیچ قلب ساده ای
همراهی نکرد
روزگار سردم را

#ترنم
#سپکو
#سرد

🍂🍁🌹🍁🍂

هوای نگاهت که
سرد می شود
سُر می خورند
دست و پا شکسته
بر زبانم می آیند
دوستت دارم های بی هوا

م..ممنوع
#سپکو
#هوا

🍂🍁🌹🍁🍂

حریر شب شده است
اطلسی چشم هایت
برای حجله ی مهتاب
بر‌ نمی تابد
پریشانی اش را
شانه های شب

#زیبا_حسینی_جیرندهی
#سپکـــو
#شب

🍂🍁🌹🍁🍂

اشعار منتخب انجمن ادبی سپکو
#یکشنبه

1400/8/ 16
🍂🍁🌹🍁🍂

خواب فرو ریختنم را
با تمام شبهای درازش
هیچ پاییزی نخواهد دید
وقتی
تعبیر بیداری این قلندر
گیسوی بخواب رفته ی یلدای من است

#کرفکوهی
#سپکو
#خواب

🍂🍁🌹🍁🍂

کویر تنم
تشنه ی نوازش توست
اگرچه می داند
#مقصد باران
کویر نیست

#نعیمه_المولی
#سپکو
#کویر

🍂🍁🌹🍁🍂

در امتداد شب
هجوم گَس فراموشی
آغشته بر بنفشه ترد احساس
منحنی می شود
بر گستره قلب عاشق
و تا سپیده دمان می نشیند
بر دوش خسته شب

#فریبرز_مقدسی
#سپکو
#شب

🍂🍁🌹🍁🍂

حکم به سنگسار دل میدهم
در دنیایی
که شب های بی کسی اش
دل سنگ را هم می ترکاند

#فاطمه_امینی
#سپکو
#سنگ

🍂🍁🌹🍁🍂

در گوش شب پیچید
صدای پای باد
که بر دوش تاریکی
شب سواری می کرد

#هایده_نثری
#سپکو
#شب

🍂🍁🌹🍁🍂

یاد موج موهایت
تداعی می کند
دلتنگی های سرد شبانه
و نت به نت می نوازد
موسیقی غمگین فاصله را
بر روی موج خاطره

#فریبا_سلطانی
#سپکو
#موج

🍂🍁🌹🍁🍂

سکوتی سرد
سایه افکنده است
بر شانه های شب
که مدام نوازش می کند
گیسوانی پریشان
در آغوش مهتاب را
با تسبیح سکوت

#زهرا_روحانی
#سپکو
#سکوت

🍂🍁🌹🍁🍂

در اندوه پرده
دست سیاه شب
باسیلی باد وباران
چهار فصل سال را
می سپارد به دلتنگی پنجره
حرف های پشت پرده را

#زهرا_سادات_هاشمی
#سپکو
#پرده

🍂🍁🌹🍁🍂

در پارک ملت
پچ پچ خیانت تبر
می پیجدریشه به ریشه
در تن لرزان درختان
ونیمکتهای سرد وخالی
خاطره نمی سازند
ازهیاهوی پارک ها

#زهرا_سادات_هاشمی
#سپکو
#پارک

🍂🍁🌹🍁🍂

شب را می تکانم
ستاره های دامنت
بر زمین می ریزند
و ماه
در چشمان تو
شب را قدم می زند

#هایده_نثری
#سپکو
#شب

🍂🍁🌹🍁🍂

طعم طلوع
بر لبانم می نشانی
آنگاه که با مجمر خورشید
بر تنم نور می پاشی
و در خروسخوان دلسپردگی
شب های بی آوازم را
دعوت به طلوع می کنی

#نعیمه_المولی
#سپکو
#طلوع

🍂🍁🌹🍁🍂

ماه شعرهایم
هر شب
لبخند می زند
و من خیال را
به آسمان کودکانه هایم گره می زنم
تا ماه بازی کند

#هایده_نثری
#سپکو
#ماه

🍂🍁🌹🍁🍂

روزگاری ماهی دریادلم
در تُنک تَنگ خزر
تمام کاسپین را بال می زد
اکنون این سفره کوتاه شده را
به کجای شب عیدم بیاویزم
تا گربه ی میهنم
دستش به ماهی برسد

#نعمتی_کرفکوهی
#سپکو
#ماهی

🍂🍁🌹🍁🍂

مقصد نهایی خیال توست
آنجا که کوله بار خاطراتت
اشک را
مهمان چشمهایم می کند
به مقصد وصال

#ترنم
#سپکو
#مقصد

🍂🍁🌹🍁🍂

شب در انتهای روزن نور
می‌خواند مرا
به قعر تاریکی
تمام‌من
کلامیست در شب نامه ای غمگین

#شاهیندخت_آرا
#سپکو
#شب

🍂🍁🌹🍁🍂

همهمه ی مبهم شب
می کوبد بر طبل سکوت
می رقصد ساحل تاریکی
بر امواج مهتاب
و آسمان با ولع
سر می کشد
نگاه شبانه ی ماه را

#زیبا_حسینی_جیرندهی
#سپکو
#شب