🌺گلچین تازه های سپکو🌺

#ستاره


انگار ستاره ای را
یک نفر
از چشمانمان ربوده است
که دیگر
هیچ آسمانی
برایمان ستاره نمی زاید


#ندا_علوان
#سپکو_پادسی_سره

#ستاره


مزه ی ستاره های شور
در دهان ماهرویان 
یک آسمان تنهایی ست
که مویه مویه
خلوتشان
ستاره باران میشود


#بهــارنــارنــج
#بهار_دادرسی_کلو
#سپکو_پارسی_سره

#چشم


چشمهایم
در گذرگاه آمدنت
داوودی می کارد
تا پدیدار  شود از دور
گلستانی که سالهاست
پاییز دلم را
چشم به راه گذاشته است


#ستاره_فرخی_نژاد
#سپکو_پارسی_سره

#روز


در سراشیبی روز
آفتاب
سکندری میخورد
از نگاه ماهی
که در دوردستها
پنجره گشوده است
تا از چشمانت روزانه بگیرد


#ستاره_فرخی_نژاد
#سپکوپارسی_سره

#پیرو


پیروی کن
از پیشه ی چشمانم
تا تندیس نگاهت را
آشیانه ی مرغانی کنم
که در بی دانه گی مهر
بی چون و چرا
پیروان  عشقند


#ستاره_فرخی_نژاد
#سپکو

#ستاره


همچشمی ستاره را
بارها دیده ام
وختی
آخرین بوسه ات
بر پیشانی ام می خوابید
ماه با ستاره همبستر می شد


#فریبا_غلامیان
#سپکو_پارسی_سره

#چشم


تیهوی چشمت
آسمان دلم را
به پرواز می خواند
تا دام بگسترانم
برای بال هایی
که از کوچ
چشم پوشی میکنند


#ستاره_فرخی_نژاد
#سپکو_پارسی_سره

#خواب


خوابهایم
در پلک به هم زدنی
از مژه میافتند
هنگامی
که من و یادت
پاسبانی میدهیم
خوابگردی ماه را


#ستاره_فرخی_نژاد
#سپکو_پارسی_سره

#تن


از سراوان تنت
خورشید می زاید روزگار
تا شب را
زنده به گور کند
در کویر سینه ای
که به همخوابگی ماه
تن نمی دهد


#ستاره_فرخی_نژاد
#سپکو_پارسی_سره

#نوش


نوش کن
ته مانده ی نفس هایم را
تا جان بگیرد
مرگی
که برای آرزوهایم
نوشابه باز می کند


#ستاره_فرخی_نژاد
#سپکو_پارسی_سره

#آشنا


آشنایم کن
با واژگانی
که آشیانه ساخته اند
در بهار چامه هایت
باید سپکویی پرواز کند
تا پرندگی بیاموزد
بال های دیر آشنای من


#ستاره_فرخی_نژاد
#سپکو_پارسی_سره

#ماه

تا پاسی از ماه
شب پیشی گرفته است
در نیمه جان بسترم
تا یاد ستاره را
پرت کند
به گستره ی ماه


#ستاره_فرخی_نژاد
#سپکو_پارسی_سره

#باران


باران را ربوده اند
از دشتهای دلتنگی
تا دیم اندوه
جوانه سر بگیرد
بر گونه های بارانزده


#ستاره_فرخی_نژاد
#سپکو_پارسی_سره

#راه

راه به راه
اندوه می بارد
بر پیچ های دلتنگی
تا زندگی پایان بگیرد
روی شانه ی دشتهایی
که سوی نگاهم را
همراهی نمی کند


#ستاره_فرخی_نژاد
#سپکو_پارسی_سَرِه

#بستر


در بستر نگاهت
شب زنده داری می کند
ستاره ای
که آسمان دل را
به پهنای گونه ام
همبستر باران کرده است


#ستاره_فرخی_نژاد
#سپکو_پارسی

#آسیاب


سنگ  آسیاب را
به سینه می کوبند
جوگندمی موهایی
که در کشاکش روزگار
آب را
به آسیاب زمان می ریزند


#ستاره_فرخی_نژاد
#سپکو_پارسی

#رو

رو می زنم
به واژه نامه ی مهر
تا در چامه هایم
پاییزی بشکفد
که از هراس رفتنت
رنگ به رو ندارد


#ستاره_فرخی_نژاد
#سپکو_پارسی

#بخت


از بخت سیب
گندم هم
رانده شد
از سفره هایی
که به سیلی سپرده اند
گونه های بخت برگشته را


#ستاره_فرخی_نژاد
#سپکو

#بال


بال بال می زنم
در هوای بودنت
حتی اگر میله ها
تنها رهاوردی باشند
که دستانت
به بالهایم پیشکش می کنند


#ستاره_فرخی_نژاد
#سپکو

#دل


از دل مهتاب
یک آسمان ترانه می جوشد
تا پایکوبی کنند
ستارگانی
که از شبرنگ چشمانت
دلبری آموخته اند


#ستاره_فرخی_نژاد
#سپکو