🌺گلچین تازه های سپکو🌺

#تن


بس‌که تن داده‌ام
به ترس
زندگی هم
بر تنم زار می‌زند


#رضارزاقی
#سپکو_پارسی_سره

#تن


تن به آفتاب نمی‌زنم
با دلی
که‌ در سوگ شب
پیراهن پگاه را
به تن کرده است


# رضارزاقی
#سپکو_پارسی_سره

#تن


از سراوان تنت
خورشید می زاید روزگار
تا شب را
زنده به گور کند
در کویر سینه ای
که به همخوابگی ماه
تن نمی دهد


#ستاره_فرخی_نژاد
#سپکو_پارسی_سره

‍ #تن                    


به تنت که بیایی
هیچ جامه ای
جرات پوشیدنت را ندارد
اما تنهایی ام را
که تنگ می پوشی
به تنت زار نمی زنم

#نعمتی_کرفکوهی
#سپکو_پارسی👈 @sepko96

#تن

تنم هنوز چکه می‌کند
از باران چشمانت
و من پشت پنجره‌ی خیال
آغوشت را پوشیده‌ام
تا سرمای نبودنت
تنم را نلرزاند

#ندا_علوان
#سپکو

#تن

بر تنِ غم زده‌اش
زندگی
از قلم افتاده است
تقویمی که هر روز
رختِ عزا برتن دارد

#طیبه_پناهزاده
#سپکو

#تن

آفتابی به تن دارد
مادری که هر صبح
از لای چروک‌های دلنشین لبش
دسته‌ای پرنده می‌پرد
و با لبخند تابستانی‌اش
حواس خستگی‌ را
از تن سرد زندگی می‌رباید

#سارا_رضایی
#سپکو

#تن

تاوانِ تن عریان شعر را
از قلم می‌گیرند
وقتی
تنها اسب بی سواریست
که بدون ترس
درمسیر بی‌انتهای زمان
یک تنه می تازد

#آزاده_ادیبیان
#سپکو

#تن

آغوشم را به تن کن
تنگی پراهن
لو می دهد
قصه ی تنت را

#علی_مولایی
#سپکو

#تن

به تن برف می کنم
تنهایی ام را
تا زودتر آب شود
و از مهمانی مورچه ها
فاصله می گیرم
شاید اولین مرگ را
به تن من کنند

#مسیحا_مقدسی
#سپکو

#تن

ازتن در می آورم
خاطراتت را
غم نبودنت خم می کند
قامت تناورترین سرو را

#نگارعبادی
#سپکو

#تن

از تنِ غم زده اش
زندگی می افتد
تقویمی
که هر روز
رختِ عزا تن می کند

#طیبه_پناهزاده
#سپکو

🍃🌸🍃

#تن

در تن گیتی
زار می‌زد زمان
وقتی سپهر گردون
پوست سرنوشت را
تن‌پوشِ آدم می‌کرد

#راضیه_سادات_نعمتی
#سپکو

#تن

بر تن نحیف تنهایی
زخمی بازمانده است
از رد پاهای ناتمام
و در حافظه ی پاییزی ام
تصویری نیست
جز سایه‌ای رنگ پریده
از افرای تناور امید

#نعیمه_المولی
#سپکو_تن

🌸🍃🌸🍃🌸

#تن

به تن کرده ام
احساسات کودکی ام را
شاید
تارهای سفید مو
تن به پیری ندهند


#آزاده_ادیبیان
#سپکو

#تن

مسیح تنم را
به چهار میخ گناه آلودی
تا رستاخیز بهشت
هبوط کند
در غسل تعمیدی
که به  پاکی ام
تن نمی دهد

#ستاره_فرخی_نژاد
#سپکو

#تن

دیگر به ورق زدنِ تَنَم
نیاری نیست
چون نشسته ای
بر تمامِ صفحاتِ تنم

#طیبه_پناهزاده
#سپکو

#تن

دمار از تنم در آورده اند
ضربه های کاری
تو را نمی‌دانم ولی من
تا قیامت نخواهم گذشت
از خون رگهایی که هر کدام
رد یک ترک اند
بر تن سفالی ام

#نعیمه_المولی
#سپکو

#تن

برتن خسته برگ نیمه جان
باجوهر خون
می نویسد روزگار
به خاطر بسپار
در بهار عمر
سبزینگی های تنت را

#شهلا_نارون
#سپکو

#تن

از تنم
بالا می رود
پیچک سبز بهار 
تا دراین کشتزار سکوت 
به سنبله های خیالت
عطر آگین شود
تن پوش بی قراری

#افسانه_کامکار
#سپکو