🏛 تاریخ درترازو 🏛 Date in the balance

#ساعدمراغه_ای
Канал
Логотип телеграм канала 🏛 تاریخ درترازو 🏛 Date in the balance
@tarikhdartarazooПродвигать
1,67 тыс.
подписчиков
6,69 тыс.
фото
1,44 тыс.
видео
6,85 тыс.
ссылок
به ملتی که زتاریخ خویش بی خبر است بجز حکایت محو و زوال ، نتوان گفت... "عارف قزوینی"
مردم در قتل #کسروی شرکت داشتند!

این نهایت تقلیل گرایی است که نوشته می‌شود کسروی را #برادران_امامی کشتند زیرا به نظر من ٩٩ درصد مردم و حکومت آن‌زمان در مرگ کسروی دست داشتند! در اینجا نگاهی می اندازم به کشندگان نامرئی کسروی.

نواب صفوی می‌گوید:
«در نجف درس می‌خواندم كه چند نفر از علمای آنجا گفتند "یك مرد پیدا نمی‌شود به حساب این شخص(کسروی) برسد؟" من از این حرف یكه خوردم و حركت كردم! "آخرین دفعه كه با كسروی گلاویز شدم، در خیابان بود حدود سه ربع ساعت با هم جنگیدیم. من سعی داشتم نه نعلینم از پایم در بیاید و نه عبایم از دوشم بیفتد، چون آخوندها معروف بودند كه نمی‌توانند عبا و نعلین خودشان را جمع كنند با یك شمشیری كه از جلوی مسجد شاه خریده بودم می‌خواستم كسروی را بكشم. هرچه كردم نشد، فقط توانستم مجروحش كنم. بعد اسلحه خریدم و با سیدحسین امامی رفتیم و او را ترور كردیم.»

من کاری به درستی یا نادرستی کتاب‌های کسروی ندارم که دهها ایراد می‌توان بر آثار او در حوزه‌های مختلف وارد کرد، اما آن جامعه ای که کتاب را با کتاب و اندیشه را با اندیشه پاسخ نمی‌دهد و بجای آن، شمشیر یا ششلول برمی دارد بدون شک کارش زار است!

هنگامیکه کتابِ #شیعی_گری کسروی منتشر شد لشکری برای کشتن‌اش صف آرایی کردند عجیب اینکه، مقامات کشوری از مقامات روحانی گوی سبقت را ربودند و خواستار دستگیری و کشتنش شدند افرادی چون #ساعدمراغه_ای(نخست وزیر وقت) صدرالاشراف(وزیر دادگستری وقت) شیخ اسدالله ممقانی ،محمدحسین جهانبانی(رئیس شهربانی دولت سهیلی) سرتیپ کریم قوانلو(فرماندار نظامی تهران) مهدی دادور(استاندار وقت آذربایجان) و گروه کثیری دیگر ...(بنگریدبه کتاب: دولت به ما پاسخ دهد، کسروی...ص۲۳)

اما در این میان، #عبدالحسین_هژیر (وزیر کشور) گوی سبقت را از همگان ربوده و گفت:
👈کسروی ملحد بود و کشتن اش واجب!
#ایرج_اسکندری یکی از سه وزیر توده ای در کابینه قوام السلطنه نقل می‌کند که هژیر در جلسه کابینه گفت باید موافقت کنیم که سیدامامی قاتل کسروی از زندان آزاد شود بنده عقیده دارم این احمد کسروی مهدورالدم بوده و اگر او را کشته اند کار صحیحی بوده»
(بنگرید به خاطرات ایرج اسکندری...)

👈البته سیدامامی قاتل کسروی نیز با اصرار و پافشاری کثیری، مخصوصا هژیر، بدون محاکمه از زندان آزاد شد اما شگفت انگیز است که چهار سال بعد، خود هژیر توسط همین سیدامامی کشته شد!!! و با همان اتهاماتی که درآن جلسه، خود هژیر به کسروی وارد کرده بود؛ مهدورالدم بودن...!

شترِ مرگ دقیقا زمانی بر درِ خانه هژیر نشست که نخست وزیر شده و می‌کوشید از خود یک چهره مذهبی نشان دهد حتی بسیاری از قوانین سکولار دوره رضاشاه به اصرار او لغو شده بود اما قبل از مرگش، فداییان اسلام اول اعلام کردند:
هژیر بهایی است، سپس گفتند مادرش یهودی بوده و سرانجام گفتند مسیحی است و در آخر هم هژیر را به جرم ملحد بودن کشتند و آن‌هم درست در خودِ مسجد و در زمانی که هژیر در حال جایزه دادن به دسته های عزادار امام حسین بود در ماه محرم در ۱۳ آبان ۱۳۲۸ خورشیدی در #مسجدسپهسالار!
هژير در راهروی مسجد ايستاده به هر مداحی كه می ‌آمد خلعتی مي‌داد و امامی همانجا، گردن هژير را گرفت و تير را شليك كرد.

در قرون وسطی این تنها اسقفها و کشیشان نبودند که امثال جوردانو برونوها را می سوزاندند بلکه در درجه اول این مردم بودند! چون بسیار اتفاق افتاده بود که در زمان اجرای حکم، ناگهان کافری توبه می‌کرد و از مرگ می‌رست اما در این زمان، مردم برای کشتن و اصرار برای اجرای حکم، حمله کرده و حتی کشیشان در نجات جان تواب به مخاطره می افتادند!

و در قتل کسروی باید از هزاران روشنفکر، روزنامه نگار، شاعر سخن گفت که سکوت کردند حتی آن غسالی که حاضر به کفن و دفن کسروی نشد در قتل او شریک بود و در آخر باید از میلیونها مردم بی تفاوت نام برد که همیشه از همه خطرناکترند چون؛
«از دشمنت نترس، چون او فقط می‌تواند تو را بكشد. از دوستت نترس، چون فقط او مي‌تواند به تو خيانت كند، ولی از آنها بترس كه بی‌‌تفاوتند چون با بی‌تفاوتی خود، وضعی را پيش می‌آورند كه در آن، كشتن و خيانت كردن می‌تواند روی دهد.»

#علی_مرادی‌مراغه‌ای

t.center/tarikhdartarazoo🏛
‌#ساعدمراغه_ای از نخست وزیران دوران پهلوی نقل کرده بود:
🔺زمانی که نایب کنسول شدم با خوشحالی پیش زنم آمدم و این خبر داغ را به اطلاع سرکار خانم رساندم…
اما وی با بی اعتنایی تمام سری جنباند و گفت «خاک بر سرت کنند؛ فلانی کنسول است؛ تو نایب کنسولی؟!»

🔺گذشت و چندی بعد کنسول شدیم و رفتیم پیش خانم؛ آن هم با قیافهایی حق به جانب…
باز خانم ما را تحویل نگرفت و گفت «خاک بر سرت کنند؛ فلانی معاون وزارت امور خارجه است و تو کنسولی؟!»

🔺شدیم معاون وزارت امور خارجه؛ که خانم باز گفت «خاک بر سرت؛ فلانی وزیر امور خارجه است و تو…؟!»

شدیم وزیر امور خارجه گفت «فلانی نخست وزیر است…خاک بر سرت کنند!!!»

🔺القصه آنکه شدیم نخست وزیر و این بار با گامهای مطمئن به خانه رفتم و منتظر بودم که خانم حسابی یکه بخورد و به عذر خواهی بیفتد.
تا این خبر را دادم به من نگاهی کرد؛ سری جنباند و آهی کشید و گفت:

👈"خاک برسر ملتی که تو نخست وزیرش باشی!!!..."


🔴🔵🔴🔵🔴


t.center/tarikhdartarazoo 🏛