🏛 تاریخ درترازو 🏛 Date in the balance

#حبیب_یغمائی
Канал
Логотип телеграм канала 🏛 تاریخ درترازو 🏛 Date in the balance
@tarikhdartarazooПродвигать
1,67 тыс.
подписчиков
6,69 тыс.
фото
1,44 тыс.
видео
6,85 тыс.
ссылок
به ملتی که زتاریخ خویش بی خبر است بجز حکایت محو و زوال ، نتوان گفت... "عارف قزوینی"
Forwarded from اتچ بات
مرحوم #حبیب_یغمائی در خاطراتش گفته:
در دوره #رضاشاه که در عزا داری، سینه زنی، و قمه زنی ممنوع شده بود، یک روز #ملک_الشعرای بهار به شوکت الملک (امیربیرجند) گفته بود سپاس خدای را که در این دیار هم برق دارید، هم آب، هم مدرسه، هم سالن نمایش، همه چیز دارید. اینکه بعضی ها هنوز شکایت می کنند دیگر چه می خواهند؟

#شوکت_الملک گفته بود:
اینها برق نمی خواهند؛ اینها "محرم" می خواهند. اینها مدرسه نمی خواهند، #روضه_خوانی می خواهند. که صبح و شب گریه کنند.
"کربلا" را به اینها بدهید، انگار همه چیز داده اید. مغزشان منجمد شده به قرنها پیش ، و هرگز #انگلیس و #روسیه نخواهند گذاشت این مردم به خود بیایند و دنبال پیشرفت وتوسعه بیفتند.

حبیب یغمائی متعلق به روستایی بود بنام #خور و خیلی بآنجا عشق می ورزید.
در آنجا #درمانگاه و #کتابخانه و #مدرسه ای ساخت و برای آبادانی آنجا جلوی هرکس و ناکسی ریش بخاک مالید و زانو زد.
مهمتر آنکه کتابخانه ای درست کرد و همه کتابهای خطی اش را که در طول عمر با خون دل جمع آوری کرده بود به آنجا منتقل کرد و وصیت کرد بعد از مرگش اورا آنجا دفن کنند.
می دانید مردم "خور" با جنازه اش چه کردند؟
وقتی پیکر نحیف و رنج کشیده اش را با کاروانی متشکل از شاگردانش، دکتر اسلامی، دکتر #باستانی_پاریزی، دکتر #زرین کوب، #سعیدی_سیرجانی و دیگر چهره های نامدار وطن به روستای خور رسید، همان کودکانی که در مدرسه "یغمائی" درس خوانده و یا می خواندند، و همان مردمانی که در درمانگاهش درد های خود و عزیزانشان را درمان میکردند، چه که نکردند.
به فتوای پیشنماز همان روستا، دامنشان را پر از سنگ  کردند تا جنازه این خدمتگذار صدیق به فرهنگ ایران را سنگباران کنند.
دردناک تر آنکه پس از دفن جنازه، فرزندانش دوسه روزی در مقبره اش کشیک دادند تا مبادا پیکرش را از زیر خاک بیرون بیاورند و به لاشخورها بدهند.
شعر #روباه_وزاغ که تو دبستان خوندیم که یاد بگیریم کلاه سرمون نره از سروده های همین یغمایی است.

t.center/tarikhdartarazoo 🏛