اصرار و التماس نمایندگان دولت انگلستان به سردارسپه برای جلوگیری از حمله به شیخ خزعل :
"من مجبور بودم که بالاخره یا جان خود را در سر این کار بگذارم و یا مملکت را از شر این شالودههای ملوک الطوایفی خلاص نمایم...
با وجود وقوف به همه این عقاید، معهذا ساکت بودم و انتظار داشتم مواعیدی که به من در تقدیم معذرت خزعل داده شده است، شاید عملی گردد.
نمایندگان انگلیس در این ضمن کما فیالسابق به دیدن من میآمدند و از خوزستان هم غالباً مذاکره در میان بود و همان عقاید اولیه تجدید و تکرار میگردید و تمام به وعده وعید امروز و فردا میگذشت،
ولی عملی شدن امر همان بود که من روز اول فکر کرده بودم و اشتباه هم نمیرفتم".📕سفرنامه رضاشاه به خوزستان ومازندران/صص۳۳ و۳۴
https://t.center/tarikhdartarazoo🏛