Смотреть в Telegram
در لحظه از دفتر ترانه‌های کوچک غربت به تو دست می‌سایم و جهان را درمی‌یابم، به تو می‌اندیشم و زمان را لمس می‌کنم معلق و بی‌انتها عُریان.   می‌وزم، می‌بارم، می‌تابم. آسمانم ستارگان و زمین، و گندمِ عطرآگینی که دانه می‌بندد رقصان در جانِ سبزِ خویش.   □   از تو عبور می‌کنم چنان که تُندری از شب. ــ   می‌درخشم و فرومی‌ریزم.  #احمد_شاملو ۱۹ مردادِ ۱۳۵۹
Telegram Center
Telegram Center
Канал