.
یکی از مهمترین پرسشهایی که برای محقق تاریخ اقتصادی مطرح میشود، این است که شرکتهای صنعتی و بخش خصوصیِ ما، در دهه ۵۰ خورشیدی در مقایسه با کشورهای حاشیه خلیج فارس، ترکیه و حتا کُره جنوبی در چه موقعیتی قرار داشتند؟
.
آیا برادران خیامی، لاجوردی و خسروشاهی از جهت شیوه مدیریتی و سرمایه اجتماعی و امکانات سختافزاری، از همتایان خود در این کشورها کمتر بودند؟
به نظر میآید، به سببِ همین مدیریتِ مناسب اقتصاد کلان که امثال #عالیخانیها مُبدع آن بودهاند، «پیکان» محصول دسترنج کارگر ایرانی، در خیابانهای عریض مسکو، اینگونه خودنمایی میکرد.
هیچ تردیدی ندارم، این بینش بسیط سیاستگذار است که به صورت سلسلهمراتبی به تمامی شئون جامعه تزریق میشود و به تپش و پویاییاش، وامیدارد.
ویژگی مدیریتی «محمدتقی برخوردار» همان تعبیری بود که «آندرو کارنگی» سلطان فولاد آمریکا بیان کرد: او مردی بود که تواناییاش این بود؛ که افراد باهوشتر از خود را در اطراف خویش جمع کند. حتا زمانی که هنوز رویای خامِ «ژاپن اسلامی» مد نشده بود، او در حال تزریق فرهنگ سختکوشی ژاپنی به پرسنل کارخانه «پارس توشیبا» بود.
✍غلامرضا علیزاده@tahlilvarasad