نقش تغییر سیاستهای فرهنگی و گسترش ابزار ارتباط جمعی
در ادبیات و
نقش زنی مثل
فروغ در دههی ۳۰ تا ۴۰
درست با فاصلهی یک دهه بعد از ظهور
فروغ و بیشتر بازشدن جا برای حضور زنان
در بستر اجتماعی کشور و متعاقب آن، گسترش هنرهای نمایشی مثل تلویزیون و سینما، سیاستگذاران فرهنگی کشور، متوجه تغییر ذائقهی جامعه از شعر و متوجهشدن آن بهسوی این هنرها شده بودند و تدریجاً اعتبار شعر
در جامعهی ایرانی، جای خود را به هنرهای نمایشی سپرد.
پس لازم بود جامعهی ایرانی بهجای الگویی برای زنِ فاصلهگرفته از سنتها اما مأنوس با
ادبیات، بهدنبال زنی باشد که
در عرصهی هنرهای نمایشی و موسیقی توانسته باشد عرض اندام کند و با این مشخصات، زنی مثل گوگوش، مناسبترین زن آوانگارد و آشنا به هنرهای نمایشی و موسیقی و خوانندگی جای خود را باز کرد!
لذا این موارد نشان میدهد که تغییر الگوی زن ایدهآل
در آن دو مقطع تاریخی، تا چه اندازه
در تعیین مسیر زن
در ادبیات،
نقش مؤثر ایفا کرده است و امکانات ارتباطی و تبلیغاتی تا چه اندازه
در شکلدهی به ذائقهی جامعه،
نقشآفرین بوده است.
حال برگردیم به
فروغ.
فروغ از اقبال خوبش، درست بر لبهی جامعهی
در حال گذار از سنت به مدرنیسم قرار گرفته بود که آشناییاش با ابراهیم گلستان عملاً او را
در مسیر تمهیدشده به واسطهی همان سیاستهای فرهنگی و گسترش امکانات ارتباطی،
در مناسبترین جای خودش قرار داده بود
و غیر مستقیم، چنین سیاستهایی، جذبکنندهی زنی برای الگو بوده است که با شتاب بیشتری از سنتها فاصله میگیرد و دههی ۳۰ تا ۴۰ بههمینجهت، عصر طلایی
ادبیات و شعر فارسی محسوب میشود؛ از اینجهت که برای اولینبار،
در ادبیات فارسی با زنی روبهرو میشویم که حضور پویا و
نقشآفرین و متمایز خودش را به
ادبیات هزار و صد سالهی ما تحمیل و جامعه نیز استقبال میکند.
#مشهد #سعید_تقی_نیا #تابستان۱۴۰۳#نقش_فروغ_در_ادبیات_دهه۳۰و۴۰@taghiniasaeed