سیاسیسازی نظامی گنجوی در دوران مدرن.
اتحاد جماهیر شوروی میخواست برای آذربایجان هویتی ملّی و تاریخی بتراشد و برای این ملّتسازی نیاز به قهرمان و چهرهٔ ملّی داشت؛ پس در سال ۱۹۳۸ هشتصدمین سالگرد
#نظامی_گنجوی را برگزار کرد و در این مراسم او را «شاعر بزرگ آذری» معرفی کرد.
این مضحکه در حالی اتفاق افتاد که این شاعر بزرگ در تمام دانشنامههایی که پیش از سال ۱۹۳٠ در روسیه چاپ شده
#شاعری_ایرانی شناخته شده بود. سپس کارزاری سیاسی آغاز شد و در سال ۱۹۳۹ گزارشی در روزنامهٔ رسمی حزب کمونیست انتشار یافت که مرغ پخته را در دیگ میخنداند:
«رفیق
#استالین در باب شاعر آذربایجانی گفته این شاعر بزرگ ما نباید به ادبیات ایران نسبت داده شود ولو این که بیشتر[!] آثارش را به زبان فارسی نوشته باشد.
نظامی در اشعارش اظهار میکند که مجبور به استفاده از زبان فارسی بوده است، زیرا به او اجازه نمیدادهاند با هموطنانش به زبان مادری سخن بگوید.»
👈اول این که همهٔ آثار نظامی به فارسی است نه «بیشتر» آن! دوم این که هیچ قدرتی نمیتواند شاعر را وادار کند به زبانی که دوست ندارد، با استفاده از افسانهها و اسطورههای
ایرانی، چندین شاهکار ادبی بسازد!
در هر حال استالین این تخم لق را در دهان برخی نظریهپردازان ایدئولوژیزده شکست، آثاری تولید شد و عدهای ناآگاهانه به این شبهپژوهشها استناد کردند. سیاوش لُرنژاد و علی دوستزاده در کتاب خوب «سیاسیسازی نظامی گنجوی در دوران مدرن» به بسیاری از این شبهات و ادعاهای بیمبنا پاسخ علمی، مستند و درخور دادهاند. شماری از موضوعاتی که در کتاب به آن پرداخته شده است:
«مدفن نظامی»، «یادکرد نظامی در منابع معتبر غربی به عنوان
شاعری ایرانی»، «نظامی و زبان فارسی»، «تفسیر نادرست رابطهٔ نظامی و شروانشاه به سبب خوانش نادرست ابیات»، «ابداع عنوان دلبخواهیِ مکتب آذربایجانی»، «تحریف واژهٔ "بیدارتَرَک" به "بیدارتُرک" در بیتی از نظامی»، «جعل اشعار دروغین به نام نظامی و انتساب دیوان ترکی به او»، «منابع جدید دربارهٔ ساکنان آذربایجان، ارّان و شروان»، «ترکانهسخن» و...
پایان سخن و سخن پایانی بیتیست از نظامی:
👈«همه عالم تن است و ایران دل
نیست گوینده زین قیاس خجل»
✍ #عاطفه_طیهt.center/sokhansarayann 🎻