📚 سخن پروران🖋

#ابوسعید
Канал
Логотип телеграм канала 📚 سخن پروران🖋
@sokhansarayannПродвигать
349
подписчиков
4,59 тыс.
фото
808
видео
5,55 тыс.
ссылок
بلبلِ عرشند ، سخن پروران ! نظامی گنجوی
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
وطن واقعی من

وطن ما، به یک معنی، سرزمینی‌ست پر از صحراهای فراخ و کوه‌های بلند و رودها و دریاچه‌هایی که در درازای زمان بارها زیر پای مهاجمان مختلف کوفته شده و باز به ‌پا خاسته. ولی ما وطن دیگری هم داریم که در ذهنمان جای دارد. وطنی که #رودکی در آن چنگ می‌نواخت و #فردوسی از خِرَد و دلاوری‌های قهرمانان سخن می‌گفت، و #خیام سرگردانی انسان را بازمی‌نمایاند و #ابوسعید و #نظامی و #سعدی و #مولوی و #حافظ، با استادی حیرت‌انگیز، از ظرایف روان انسان، بیش از همه عشق، سخن می‌گفتند. این وطن را می‌توان از گزند حوادث در امان داشت. وطن من این وطن است.


مرحوم استاد دکتر #احسان_یارشاطر
۱۲ فروردین ۱۲۹۹ همدان
۱۰ شهریور ۱۳۹۷ کالیفرنیا

t.center/sokhansarayann 🎻
دل گر چه درین بادیه ، بسیار شتافت
یک موی ندانست وبسی موی شکافت

گرچه زدلم هزار خورشید بتافت
آخر به کمال ذره‌ای  ، راه نیافت.

#ابوسعید_ابوالخیر
رباعی شماره ۱۶۵

t.center/sokhansarayann 🎻
از کفر سر زلف وی ایمان می ریخت
وزنوش لبش چشمهٔ حیوان می ریخت

چون کبکِ خرامنده به صد رعنایی
می رفت وزخاک قدمش جان می ریخت.


#ابوسعید_ابوالخیر
رباعی ۴۶


t.center/sokhandarayann 🎻
از شبنم عشق خاک آدم گِل شد
شوری برخاست فتنه‌ای حاصل شد

سر نِشتر عشق بر رگِ روح زدند
یک قطرهٔ خون چکید ونامش دل شد.

 
#ابوسعید_ابوالخیر
رباعی شماره ۲۲۴


t.center/sokhansarayann 🎻
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#وطن_واقعی_من
[با یاد یارِ شاطرِ فرهنگِ ایران]


▪️وطن ما، به یک معنی، سرزمینی‌ست پر از صحراهای فراخ و کوه‌های بلند و رودها و دریاچه‌هایی که در درازای زمان بارها زیر پای مهاجمان مختلف کوفته شده و باز به ‌پا خاسته. ولی ما وطن دیگری هم داریم که در ذهنمان جای دارد. وطنی که #رودکی در آن چنگ می‌نواخت و #فردوسی از خِرَد و دلاوری‌های قهرمانان سخن می‌گفت، و #خیام سرگردانی انسان را بازمی‌نمایاند و #ابوسعید و #نظامی و #سعدی و #مولوی و #حافظ، با استادی حیرت‌انگیز، از ظرایف روان انسان، بیش از همه عشق، سخن می‌گفتند. این وطن را می‌توان از گزند حوادث در امان داشت. وطن من این وطن است.

مرحوم استاد دکتر احسان یارشاطر
[بنیان‌گذار و سرویراستار دانشنامهٔ ایرانیکا، بزرگ‌ترین و جامع‌ترین پروژهٔ بین‌المللی ایران‌شناختی، بنیان‌گذار مرکز مطالعات ایران‌شناسی، و استاد بازنشستهٔ مطالعات ایرانی در دانشگاه کلمبیا نیویورک]

👈۱۲ فروردین ۱۲۹۹ همدان
۱۰ شهریور ۱۳۹۷ کالیفرنیا


t.center/sokhansarayann 🎻
 آزرده‌ترم گر چه کم‌آزارترم
بی‌یارترم گر چه وفادارترم

با هر که وفا و صبر من کردم بیش
سبحان‌الله به چشم او خوارترم


🗓امروز ۲۲ دی‌ماه سالروز درگذشت
ابوسعید فضل‌الله بن احمد بن محمد بن ابراهیم میهنی (ابوسعید فضل‌الله بن ابوالخیر احمد) مشهور به شیخ ابوسعید ابوالخیر (۳۵۷ - ۴۴۰ قمری) عارف و شاعر نامدار ایرانی‌تبار قرن چهارم و پنجم است.
ابوسعید ابوالخیر در میان عارفان مقامی بسیار برجسته و ویژه‌ای دارد و نام او با عرفان و شعر آمیختگی عمیقی یافته‌است. چندان که در بخش مهمی از شعر پارسی چهره او در کنار مولوی و خیام قرار می‌گیرد..
در تاریخ اندیشه‌های عرفانی‌اش در بالاترین سطح اندیشمندان در کنار حلاج، بایزید بسطامی و ابوالحسن خرقانی به‌شمار می‌رود.

جان چیست؟ غم و درد و بلا را هدفی
دل چیست؟ درون سینه سوزی و تفی

القصه پی شکست ما بسته صفی،

مرگ از طرفی و زندگی از طرفی


#ابوسعید_ابوالخیر


t.center/sokhansarayann 🎻
افسوس که ایام جوانی بگذشت
دورانِ نشاط و کامرانی بگذشت

تشنه بکنارِ جوی ، چندان خفتم
کزجوی من، آب زندگانی بگذشت


#ابوسعید_ابوالخیر
رباعی ۱۶۳


t.center/sokhansarayann 🎻
#وطن_واقعی من
[با یاد یارِ شاطرِ فرهنگِ ایران]


وطن ما، به یک معنی، سرزمینی‌ست پر از صحراهای فراخ و کوه‌های بلند و رودها و دریاچه‌هایی که در درازای زمان بارها زیر پای مهاجمان مختلف کوفته شده و باز به ‌پا خاسته.
ولی ما وطن دیگری هم داریم که در ذهنمان جای دارد. وطنی که #رودکی در آن چنگ می‌نواخت و #فردوسی از خِرَد و دلاوری‌های قهرمانان سخن می‌گفت، و #خیام سرگردانی انسان را بازمی‌نمایاند و #ابوسعید و #نظامی و #سعدی و #مولوی و #حافظ، با استادی حیرت‌انگیز، از ظرایف روان انسان، بیش از همه عشق، سخن می‌گفتند.
این وطن را می‌توان از گزند حوادث در امان داشت. وطن من این وطن است.

مرحوم استاد دکتر #احسان_یارشاطر
[بنیان‌گذار و سرویراستار دانشنامهٔ ایرانیکا، بزرگ‌ترین و جامع‌ترین پروژهٔ بین‌المللی ایران‌شناختی، بنیان‌گذار مرکز مطالعات ایران‌شناسی، و استاد بازنشستهٔ مطالعات ایرانی در دانشگاه کلمبیا نیویورک]
زاده۱۴ فروردین ۱۲۹۹ همدان
درگذشته ۱۰ شهریور ۱۳۹۷ کالیفرنیا


t.center/sokhansarayann 🎻
عصیانِ خلایق ارچه صحرا صحراست
در پیش عنایت تو ، یک برگِ گیاست

هرچند گناه ماست ، کشتی کشتی
غم نیست که رحمت تو،دریا دریاست.


#ابوسعید
دیوان_رباعی ۶۷


t.center/sokhansarayann 🎻
شاهی‌طلبی ، برو گدای همه باش
بیگانه زخویش وآشنای همه باش

خواهی که ترا چو تاج ، بر سر دارند
دست همه گیر وخاک پای همه باش


#ابوسعید_ابوالخیر
رباعی شماره ۳۷۰


t.center/sokhansarayann 🎻
ایامی که #ابوسعید در نیشابور بود این شهر محتسبی داشت مقتدر وسختگیرودر عین حال منکر شیخ.
روزی بازرگانی مبلغ ۱۰۰۰دینار ومقداری عود برای شیخ فرستاد.او بنا بررسم وعادت عارفان که از این گونه تقدیمیها نباید دیناری پس انداز شود،به پیشکارش "حسن مودب"دستور می دهدکه انواع اغذیه برای صوفیان ودراویش آماده کنند،شمع های بلندکافوری بخرندو درحیات خانگاهها روشن کنند.
عودها را هم یکسره در تنوربریزندتا دود خوشبویش مشام همسایگان رانیز معطر سازد.
محتسب وقتی خبردارشدبه خانه شیخ آمدوبه حالت تشددواعتراض فریادزد:
"این چه کاریست که تو می کنی مگر نمی دانی که روشن کردن شمع در روز وسوزاندن عود درتنوراسراف وخلاف شرع است!"
ابوسعیدظاهرا حالت حجب وشرمندگی به خود گرفت وگفت:
"من نمی دانستم،حالا که تو می گویی حرام است خودشعله های شمع را خاموش کن."
محتسب جلو می رود اولین شمع را پف می کندآتش در ریش بلندش می گیرد ومحاسن ولباسش را می سوزاند،به هزار زحمت محتسب را ازآتش می رهانند.شیخ رو به او می کند واین شعر را می خواند:

هر آن شمعی که ایزد بر فروزد
هرآنکس پف کندریشش بسوزد.

این بیت بعدها دهان به دهان گشت وبه صورت ضرب المثل درآمد.

@sokhansarayann
یا رب به کرم بر منِ درویش نگر‎
در من مَنِگَر ، در کَرَمِ خویش نگر‎

هر چند نیَم لایقِ بخشایشِ تو‎
بر حالِ من خستهٔ دلریش نگر‎

 
#ابوسعید_ابوالخیر
رباعی شماره ۳۳۰


t.center/sokhansarayann 🎻
مادل به غم تو بسته داریم ای دوست
دردِ تو بجانِ خسته داریم، ای دوست

گفتی که به دلشکستگان نزدیکم
مانیزدل شکسته داریم ای دوست.


#ابوسعید_ابوالخیر


t.center/sokhansarayann 🎻
عشقم دادی ، زِاَهلِ دردَم کردی
ازدانش وهوش وعقل،فردم کردی

سجاده نشینِ با وقاری بودم
مِیخواره و رندو هرزه گَردم کردی.


#ابوسعید_ابوالخیر
رباعی شماره ۶۴۱


t.center/sokhansarayann 🎻
از شبنم عشق خاک آدم گِل شد
شوری برخاست فتنه‌ای حاصل شد

سر نِشتر عشق بر رگِ روح زدند
یک قطرهٔ خون چکید ونامش دل شد.

 
#ابوسعید_ابوالخیر
رباعی شماره ۲۲۴


t.center/sokhansarayann 🎻
آتش بدو دست خویش بر خرمنِ خویش
چون خودزده‌ام چه نالم ازدشمنِ خویش

کس دشمن من نیست منم دشمنِ خویش
ای وایِ من و دستِ من و دامنِ خویش.


#ابوسعید_ابوالخیر
رباعی شماره ۳۷۸


t.center/sokhansarayann 🎻
گردر یمنی چو با منی پیش منی
ورپیش منی چوبی منی دریمنی

من با تو چنانم ای نگارِ یمنی
خوددرغلطم که من توام یا تومنی!


#ابوسعید_ابوالخیر
رباعی شماره ۶۹۹


t.center/sokhansarayann 🎻
 دنیایِ دنیِ پر هوس را چه کنی
آلودهٔ هرناکَس و کس را چه کنی

آن یار طلب کن که ترا باشد و بس
معشوقهٔ صد هزار کَس راچه کنی.


#ابوسعید_ابوالخیر
دیوان_رباعی شماره ۶۹۶


t.center/sokhansarayann 🎻
دل گر چه درین بادیه ، بسیار شتافت
یک موی ندانست وبسی موی شکافت

گرچه زدلم هزار خورشید بتافت
آخر به کمال ذره‌ای ، راه نیافت.

#ابوسعید_ابوالخیر
رباعی شماره ۱۶۵

t.center/sokhansarayann 🎻
ای رویِ تو ، مِهرِ عالم آرایِ همه
وصل تو شب و روز، تمنایِ همه

گر با دگران بِه ز منی ، وای بمن
وربا همه کس همچو منی وایِ همه


#ابوسعید_ابوالخیر
رباعی ۶۲۱


t.center/sokhansarayann 🎻
Ещё