وای پسر. این حجم از خواستنش، دوستداشتنش و پرستیدنش توی قلبم جا نمیشه. این ماهیچهی لعنتی توی سینهم، داره از عشقش به انفجار میرسه. هرجا میرم و با هرکی میرم همش با خودم میگم کاش اون بود. انگار توی هر لحظه نیازش دارم و وقتی نیست ناقصم و هیچجوره بهم خوش نمیگذره. این لعنتی هر ثانیه توی فکرمه. هر سری که میبینمش مثل همون روز اول برام زیبایی داره.
-دیاکو.