قشنگ ترین تعریفی که راجب دوست داشتن خوندم : "کسانی که تو را دوست دارند از اشتباهاتی که کرده ای یا تصاویر تاریکی که درباره خودت داری ، دچار تزلزل نخواهند شد. آنها وقتی که احساس زشتی می کنی زیباییت را به خاطر می آورند, تمامیتت را وقتی شکسته می شوی, بی گناهیت را وقتی احساس گناه می کنی و هدفت را وقتی سرگردانی."
اگه همهی دنیا باهات لج کردن، من کنارت میمونم، من هواتو دارم. من میشینم پیشت تا همهچیز روبه راه شه. من میبرمت یه گوشه ی خلوت و محکم بغلت میکنم. انقدر سفت که مطمئن باشی زود همهچیز اوکی میشه. هر اتفاقی افتاد من طرف توام اینو یادت باشه.
وای پسر. این حجم از خواستنش، دوستداشتنش و پرستیدنش توی قلبم جا نمیشه. این ماهیچهی لعنتی توی سینهم، داره از عشقش به انفجار میرسه. هرجا میرم و با هرکی میرم همش با خودم میگم کاش اون بود. انگار توی هر لحظه نیازش دارم و وقتی نیست ناقصم و هیچجوره بهم خوش نمیگذره. این لعنتی هر ثانیه توی فکرمه. هر سری که میبینمش مثل همون روز اول برام زیبایی داره. -دیاکو.
یکی از جملاتی که تراپیستم خیلی وقت پیش بهم گفته و همیشه موقع سرزنش کردن خودم کمکم کرده اینه که ؛ تو اون زمان و تو اون شرایط همینقدر بلد بودی و اندازه تجربت عمل کردی پس به خودت سخت نگیر.