🕯 نوشتههای آغازین هگل شامل توصیفهای بسیار مشروحی درباره شیوهای است که با آن مسیحیت همه مسائل اخلاقی را دگرگونه میسازد و آنها را با مسائل ریاکارانه و سودمند به حال استبداد تبدیل میکند. ما در اینجا به بحثهای او درباره مسائل اخلاقی صرفاً فردی نمیپردازیم، بلکه سخن خود را متوجه نقد او از آثار مسیحیت بر زندگی عمومی، دولت، و تاریخ، میکنیم.
بیپردهترین و بٔرندهترین گفته های او را باید در قطعههایی که بلافاصله به دنبال گزیدههای او از "انحطاط و سقوط " گیبون میآیند، یافت.
هگل در آنجا میگوید:
«مسیحیان نخستین برای خودشان دلداری و امید به پاداش یأ آن جهانی، و برای دشمنان خود–ستمگرانی که ٔبت میپرستیدند–کیفر قائل میشدند، اما رعیت یک صومعه، یا در واقع رعیت هر دولت خود کامه، نمیتواند دست به دامن دین خود شود تا انتقام او را از خلیفهای شکمباره یا پولداری که از عرق جبین تهیدستان فربه شده، بگیرد، زیرا اینها نیز همان دعا را میشنوند، و در واقع خودشان آن را میخوانند و غیره – در عوض، او در ازائ فقدان کامل حقوق انسانیش در یک دین بیروح، آنقدر آرامش و آنقدر پاداش به دست میاورد که چون یک حیوان، هرگونه معنی انسانی خود را از دست میدهد.»
📘 هگل جوان
پژوهشی در رابطه دیالکتیک و اقتصاد ✍️ #گئورگ_لوکاچ📝 ترجمه: محسن حکیمی
📄صفحات ۱۰۵-۱۰۴
#مسیحیت#هگل#تاریخ#فلسفه_تاریخ🌎📚 @sociologycenter 📚🌍